تاریخ انتشار: 1395/2/19 12:10     /     کد خبر : 1520     /     دسته خبر : پنجره تحلیل
سخن امروز: پايگاه اطلاع رسانی خبر فوری گزارش می دهد:شاید ازهمان روزی که وارد پارلمان شد بختاش را با خوش مرادی ننوشتند، همان سالی که به عنوان سیامین نماینده مردم تهران قدم به وادی سیاستورزی گذاشت و4سال سخت و پرازالتهاب را درکنار نمایندگانی یکدست اصلاحطلب گذراند.کارنامه سیاسی حدادعادل اگرچه 16سال مردِ پارلمان بودن را درخود ثبت کرده است، اما پازلهای ناکامی ادیب سیاستمدار حکایت از فاصله زیاد او تا تبدیل شدن به یک سیاستمدار زبده و سیّاس دارد.شاید ازهمان روزی که وارد پارلمان شد بختاش را با خوش مرادی ننوشتند، همان سالی که به عنون سیامین نماینده مردم تهران قدم به وادی سیاستورزی گذاشت و 4 سال سخت وپرازالتهاب را در کنارنمایندگانی یکدست اصلاحطلب گذراند. روزهایی که اصولگرایان نه فقط درپارلمان که درپاستورودیگر نهادها نیزدراقلیت محض بودند.غلامعلی حدادعادل یا همان مردِ منزوی مجلس ششم، 4 سال بعد با یک جَهش سیاسی بلند بر صندلی ریاست مجلس هفتم نشست، مجلسی که کرسیهای پارلمان را یکی پس از دیگری از چنگ اصلاح طلبان بیرون آورده و در اختیار اصولگرایان قرار داده بود تا روزهای خوش راست گرایان در سیاست ایران فرا برسد.رودستی که حداد ازاحمدی نژاد خوردحدادِ ادیب که دیگر تبدیل به «سیاستمدار ادیب» شده بود اما اوقات آرامی را درمجلس هفتم که ریاست را برای او به ارمغان آورده بود نگذراند، اوج ناآرامیهای حدادعادل درصندلی ریاست مجلس هفتم از آن زمانی آغاز شد که مردی در پاستورروی کارآمد که روی خوشی به قوانین مصوب مجلس نشان نمیداد. حدادعادل که بعد از پایان یک ساله همزمانی دولت اصلاحات با مجلس هفتم، به مثابه دیگر اصولگرایان سرمست از روی کارآمدن احمدی نژاد بود، به یکباره با مردی روبرو شد که پایبندی به قانون چندان برایش تعریف شده نبود، شاید این اولین رودستی بود که حداد درعالم سیاست خورد.همان احمدینژادی که حدادعادل در انتخابات سال 84 همراه با دیگر تحولخواهان تمام قد پشت او قرار گرفته بود به یکباره تبدیل به یکی از بزرگترین چالشهای او در ریاست مجلس هفتم شد. هرچند او بارها و بارها با مشی مماشات و همراهی با دولت احمدینژاد تلاش کرد اختلافات بین دو قوه را حل و فصل کند اما درنهایت تنش بوجود آمده کار را به جایی رساند که حداد گلایه مشکلاتش با محمود احمدینژاد را به رهبری کرد. او زمانی دیگر به شوخی و کنایه احمدینژاد را اینگونه تعریف کرد« خدا احمدینژاد را خلق کرد، بعد پشیمان شد و قالبش را هم شکست! باید فراموش کنید که شخصی مانند احمدی نژاد وجود داشته و رویه اش چنین بوده یا چنان بوده.پازلهای ناکامی حداد از بهارستان تا پاستورریاست مجلس هفتم برای مردی که چندان تجربهای در وادی سیاست نداشت، رویاهای بلندپروازنهای را در او پروراند، او که خیلی زود ازصندلی نمایندگی مجلس به صندلی ریاست یکی از سه قوه اصلی نظام رسیده بود، سودای سیاست ورزیاش را به بیرون از ساختمان هرمی بهارستان بُرد و تلاش کرد خود را یکی از وزنههای اصولگرایی معرفی کند. تلاشهای چندین باره حداد اما نتیجه خوبی برای او نداشت. نه تحرکات او در رقابتهای انتخاباتی مجالس هشتم و نهم و نه کاندیداتوریاش دررقابتهای ریاست جمهوری 92 نتوانست ازحدادعادل یک چهره سیّاس و زبده درعالم سیاست به تصویر بکشدمماشات با دولت نهم کاردست حداد داد.
او درآستانه انتخابات مجلس هشتم درکنارشاخصین اصولگرا چون عسگراولادی، ولایتی، لاریجانی، قالیباف، باهنر و ...به تدوین منشور اصولگرایی پرداخت. پس ازتدوین این منشور بود که زمزمهها برای تشکیل جبهه متحد اصولگرایان آغاز شد. هرچند این جبهه قرار بود رگههای اختلافی بوجود آمده بین راست گرایان سنتی و نوظهورهای اصولگرا را پنهان کند و همه را زیر یک سقف گردهم آورد ولی نتیجه نهایی آنی نبود که تصورمیشد.وزنه سنگین نوظهورها در تصمیمات و لیست نهایی این جبهه در نهایت دلخوری برخی شاخصین اصولگرا چون قالیباف، لاریجانی و رضایی را به دنبال داشت. هرچند همان تصمیمات برای طیف نزدیک به حدادعادل خوشایند و مطلوب مینمود.حدادعادل که درهمان ایام انتخابات مجلس هشتم، علی لاریجانی را رقیبی قَدر برای خود در سرلیستی تهران می دید با کاندیدا شدن «فیلسوف سیاستمدار» ازقم با خیالی راحت پا به میدان انتخابات گذاشت و با رای اول تهران وارد مجلس هشتم شد. رای اولی که برای او ریاست مجلس هشتم را به ارمغان نیاورد واینباردررقابت و رویارویی باعلی لاریجانی برای کسب کرسی ریاست بهارستان کیش و مات شد، نه یک سال بلکه 4 سال پیاپی ، برخی ریشه عدم اقبال نمایندگان مجلس هشتم به ریاست حداد را درمماشات و سکوتهای او درمقابل محمود احمدینژاد دردوران ریاستش بر پارلمان هفتم میدانستند. به زعم همان نمایندگان مجلس هشتم، علی لاریجانی رییسی مقتدرتردرمقابل یکهتازیهای رییس وقت پاستوربود.شکست در چند سال رقابت با لاریجانی برای صندلی ریاست مجلس هشتم، از حدادعادل یک نماینده آرام و گوشهنشین در صحن پارلمان ساخت تا آنجا که آقای ادیب بسیار کم وارد اظهارنظرهای درون مجلسی میشد.حداد با فراکسیون سازی به جنگ لاریجانی رفت.هنگامه انتخابات مجلس نهم بی شک اوج اختلافات درون جریانی اصولگرایان بود. یک سوی ماجرا نواصولگرایان و طیف نزدیک به احمدی نژاد بودند و سویی دیگرسنتی های اصولگرا. تکاپوهای وحدت طلبانه مرحوم عسگراولادی و مرحوم آیت الله مهدوی کنی در نهایت نتوانست همه را زیر یک سقف جمع کند و راه های اصولگرایی بیش ازگذشته منشعب شد. لیستهای انتخاباتی یکی بعد از دیگری منتشرمیشدند، پایداری ها حضور نزدیکان قالیباف ولاریجانی درلیست نهایی تهران را برنتافتند و لیست 30 نفره منتشر کردند. صدای ملت هم دیگر لیستی بود که توسط علی مطهری، غفوری فرد، کاتوزیان، عباسپور و ...منتشر شد. لیستی که گفته میشد نتیجه کارشکنی چهرههایی چون حدادعادل برای قرارندادن مطهری، غفوری فرد و کاتوزیان در لیست 30 نفره تهران بوده است.حداد اینبار هم با رای اول تهران بر حضورش در بهارستان برای سومین دوره پیاپی مُهر تایید زد اما باز هم نتوانست در رقابت تن به تن با لاریجانی پیروز شود. حدادعادل در میدان رقابت با لاریجانی حتی تا پای همراهی با طیف پایداریها که به تندروهای مجلس معروف شده بودند هم پیش رفت و با تشکیل فراکسیون اصولگرایان راهش را ازطیف نزدیک به لاریجانی جدا کرد. این فراکسیون سازی هم دستاوردی برای او نداشت. او باز هم ناکام بزرگ رقابت با علی آقای لاریجانی درمجلس نهم بودحرکت ادیبِ بهارستان به سمت پاستورهمین ناکامیهای پی درپی درمجلس بود که حدادِ ناکام را راهی رقابتهای ریاست جمهوری کرد تا شاید اگر کرسی ریاست بهارستان را نتوانست پس بگیرد صندلی پاستور به او برسد. او سودای سیاستمدار بودنش را درسال 92 وارد گود انتخابات ریاست جمهوری کرد. شاید از بختِ بد حداد بود که کاندیداهای ریاست جمهوری آن سال بیشتر ازهم کیشان اصولگرایش بودند.همین امرهم باعث شد که او وارد ائتلاف سه نفره با ولایتی و قالیباف شود. ائتلافی که گفته میشد به پیشنهاد حداد شکل گرفته ولی ازقضا اولین منتقد ائتلاف نیزهمو شد. گرچه ائتلاف سه گانه درابتدا مدعی شد فقط یک کاندیدا باقی خواهد ماند اما دایره اختلافات بین سه عضو ائتلاف روز به روز بیشتر شد وهرسه چهره درصحنه رقابت باقی ماندند.حدادعادل که با قرار گرفتن دراین ائتلاف عملا حمایت طیف پایداری وحتی بخشی از رهپویان و ایثارگران را از دست داده بود در نهایت به این نتیجه رسید که ادامه حضورش چیزی جزناکامی دیگردرپرونده سیاسیاش نخواهد داشت. «انصراف» شاید همان تصمیم درست و البته دیرهنگامی بود که حداد درروزهای پایانی تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری گرفت تا لااقل به جای مُهر شکست، مُهر انصراف درکارنامه اش ثبت شود.رویای«برادربزرگتر» اصولگرایان شدن هم محقق نشداصولگرایی بعد ازآیت الله کنی وحبیب الله عسگراولادی گویی بی بزرگتر و بی رهبرشده است، مردانی که حتی دراوج اختلافات بین پیران و جوانان اصولگرا بازهم قدرت و نفوذ کاریزماتیک بالایی دربین تشکل های مختلف اصولگرایی داشتند. بعد ازفوت این دو بزرگ اصولگرا، شکافها بیشتر و صداهای اختلافی بلندتر از قبل شد. همین فضای مبهم بود که بسیاری را به هوس بزرگتر اصولگرایان شدن انداخت.هرچند بودند عقلا و بزرگانی که تاکید داشتند درشرایطی که اصولگرایی نه عسگراولادی دارد نه آیت الله مهدوی کنی بهتر است چهره هایی چون ناطق به میدان بیایند، اما دیگرانی هم بودند که همچنان بر طبل مخالفت با بزرگان و چهره های بااعتبار اصولگرایی پرداختند. دیگرانی ازجنس نواصولگرایان که با وجود آنکه یک پای اصلی شکست درانتخابات ریاست جمهوری سال 92 بودند ولی بازهم درمسیر درست وحدت گرا بودن قرار نگرفتند و برطبل اختلافات و خط و نشان کشیدن برای بزرگترهای اصولگرا کوبیدند.درچنین فضای مسموم شده از تندرویها، برخی اعتدالیون اصولگرا چون لاریجانی، ولایتی و رضایی هریک خود را از دایره تصمیمات حزبی و تشکیلاتی اصولگرا بیرون کشیدند و فضای باز شده برای تندروها و همراهی طیفی از سنتیهای اصولگرا با افراطیون اصولگرا را مناسب برای ورود نمیدانستند. شاید همین امر بود که برخی چون حدادعادل را به فراست انداخت تا از مقبولیتش بین تحولخواهان و طیف پایداریهای اصولگرا بهره گرفته و لباس برادر بزرگتری اصولگرایان را برتن کند. لباسی که گویا به تن او اندازه نبود وفقط یک ناکامی دیگردر پرونده سیاسی او به ثبت رساند.چه آنکه ائتلافی که با اما و اگرهای زیاد در ایام انتخابات مجلس دهم سربرآورد و حدادعادل در جایگاه سخنگویی او مدعی شد با تشکیل این ائتلاف بالاخره دود سفید از اردوگاه اصولگرایی بلند شده، نه تنها موفق نشد همه اصولگرایان را همراه کند بلکه با شکست سنگینی هم روبرو شد و سنگر پارلمان را به رقیب اصلاح طلب تقدیم کرد.آقای حداد دیگرآقایِ پارلمانی نیست هشتم خرداد ماه که برسد، باید از غلامعلی حدادعادل با عنوان «نماینده سابق» مجلس نام برد، مردی که سودای بزرگی درساختمان هرمی بهارستان داشت اما فقط یک دوره ریاست مجلسی برایش رقم خورد. گویی 16 سال مردِ پارلمان بودن نتوانست ازحدادعادل یک شطرنج بازقهاردرصفحه سیاست ایران بسازد.
1402/12/9 9:10
1401/8/14 8:59
1400/11/16 9:5
1400/10/26 4:7
1400/10/20 8:54
1403/8/18 23:52
1403/8/12 0:59
1402/2/25 23:56
1400/12/2 23:29
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
نام *
ایمیل *
وبلاگ
دیدگاه
سخن سردبیر
سخن تازه
سخن داغ
شهرهای شمالی
گوناگون
ادبیات
نیم نگاه
دلمشغولی ها
خواب ننه آقا
بسته خبری
دلنوشته ها
سرگرمی ها