تاریخ انتشار: 1396/4/12 21:35     /     کد خبر : 2761     /     دسته خبر : پنجره گفتگو
از دوگانه سازی سیاسی تا پوپولیسم قطبی در ایران
سخن نیوز: /علیرضا سعیدآبادی /قرآن کریم انسان ها را براساس دوست داشتن و یاری خداوند وشیطان به دوحزب ؛ الله و شیطان تقسیم می کند. از نگاه دینی ، این دو حزب همواره درتقابل بایکدیگر هستند.
دنیای غرب ، خاستگاه احزاب امروزی است. تحزب برای جابجایی قدرت درفرهنگ سیاسی ، جایگاه محوری دارد. در نگاه دینی این پدیده سیاسی ، سهل و ممتنع است و برای ارزیابی آن باید دید چه تاثیری برترکیب یا تجزیه نیروهای سیاسی جامعه دارد و این که حقیقت دربزنگاه به خطرافتادن منافع حزبی ، استوارمی ماند؟!نگاه عرفی به دین و آزادی درمکتب لیبرال دمکراسی غربی مفروض اصلی است.
اما درمکتب اسلام ، اصل محوری "و اعتصموا به حبل الله جمیعا و لاتفرقوا" بر وحدت در جامعه اسلامی دلالت دارد. تمامی انبیا ، امامان و اولیای الهی بر دواصل توحید و بازگشت به سوی خداوند تاکید داشته اند. انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) با رهیافت جدیدی ، پا به عرصه سیاسی جهان گذاشت.
دواصل بنیادین "نه شرقی ، نه غربی ، جمهوری اسلامی" و "استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی" ثمره مجاهدت های مردم بوده است. دردهه اول ، تاسیس و انحلال حزب فراگیر جمهوری اسلامی بزرگ ترین رویداد برای حزب گرایی درایران معاصر بشمارمی رود. پس از آن دوگانه سازی های سیاسی آغازمی شود.
شروع این بازی حزبی به انتخابات سومین دوره مجلس شورای اسلامی بازمی گردد که اکنون پس از گذشت سه دهه ، وارد مرحله رویارویی دوقطبی تمام عیار در آشفته بازار سیاست داخلی کشورمان شده است.
انقلاب اسلامی که انتظارمی رفت پویایی و راه حل های مناسبی برای بشرغرق شده در ظواهرمادی داشته باشد متاسفانه به انفعال درآمده است. برای مثال ، تحزب را یکی در داخل برای فرار از اتهامات حقوق بشری جهان غرب برمی تابد و دیگری آن را نسخه شفابخش می داند.
احزاب ، میراث مشترک بشریت نیستند که ما بدون توجه به آموزه های خودی و بومی سازی ، فلسفه آن را دربست بپذیریم. نظام پارلمانی و نظام ریاستی از اشکال رایج حکومتی هستند که با هم تفاوت های اساسی دارند.
درنظام پارلمانی ، مجلس واسطه بین مردم و دولت است و انتخاب مستقیم رئیس جمهور درنظام ریاستی به انتخاب غیرمستقیم تبدیل می شود. تعداد کرسی های احزاب درقوه مقننه ، تعیین کننده میزان سهم آنان دردولت است. اگر در نظام پارلمانی ، تشکیلات حزبی حکومت براحزاب متعددی متکی باشد و درانتخابات پارلمان حزب غالبی وجود نداشته باشد درآن صورت ، احزاب با توجه به تعداد کرسی های کسب شده دردولت سهم دارند و دولت ائتلافی شکل می گیرد.
حال سوال این است که درایران پس ازگذشت چهاردهه ازانقلاب اسلامی و شکل گیری دوازده دولت با شعارها و کارکردهای متفاوت ، روی آوری به نظام پارلمانی و کنار گذاشتن نظام ریاستی چه نتایجی دارد؟
درصورت اجماع ملی بر سرلزوم چندگانگی حوزه سیاست درایران و وجوب نظام پارلمانی درآن واحتمال شکل گیری دولت های ائتلافی ، ازآن پس ساختاراداری در کشورچه وضعیتی پیدا می کند؟
حزب جمهور اسلامی و تقابل نه شرقی ، نه غربی
احزاب درمشرق زمین الگوی بومی ندارند. احزاب سوسیالیستی تنها وجه مشترک کنش گری حزبی دربین کشورهای شرقی وغربی است. حزب جمهوری اسلامی درایران به عنوان تنها حزب فراگیردرسال های اول انقلاب اسلامی به دلیل اختلافات درونی رهبران آن نتوانست ازخود هویت حزبی موردانتظار ومنحصربفردی ارایه دهد که نماینده تحزب اسلامی در جهان دوقطبی باشد.
گرچه طرح داشتن حزب واحد فراگیرازهمان ابتدا ، نظام نوپای اسلامی را با تنگنا و انگ اتهام هایی مانند تمامیت خواهی وخودکامگی نظام های استبدادی مواجه می ساخت اما اگردرست اجرامی شد و مردم همان آموزه های دینی را که ازامامان معصوم علیهم السلام درحکومت اسلامی می شناختند درزندگی عملی سیاستمداران انقلابی نیزمی دیدند و کار تشکیلاتی والگوسازی درجامعه به خوبی انجام می شد کارنامه تحزب درآن سال ها ناموفق نمی شد.
انحلال حزب جمهوری اسلامی ایران درسال 1366 پایانی بود برمدل حکومت تک حزبی و حزب فراگیر واتفاق نامبارکی بود که دوگانه سازی جامعه درآن زمان و دوقطبی شدن مردم دراین زمان از پیامدهای آن است.
پوپولیسم قطبی درایران پدیده ای است که با هواداری حزبی تفاوت اساسی دارد. مردم دراردوگاه اصلاح طلبی و اصول گرایی خیلی فرقی از نظر روش شناسی سیاسی باهم ندارند. اشخاص مرجع افکارشان هستند و به داشتن تحلیل های انقلابی کاری ندارند.
اشخاص جای ه تحلیل فردی را گرفته اند وعوام فریبی بیداد می کند. انتخاب درست اصلاً معنا ندارد هرچه اشخاص خاص دراین بزنگاه های سیاسی بگویند همان حقیقت است و نیازبه تحقیق و راستی آزمایی ندارد. نه تنها درسه دهه اخیر، رقابت های دوحزبی درایران به معنای حرفه ای آن مشاهده نشده بلکه بیشتر به دوئیت قرآنی وحق و باطل خواندن یکدیگر نزدیک شده اند.
معنای دیگراین عبارت آن است که آنها درمقاطع خطیری که جامعه بیش ازهر زمان به هدایت و انسجام ملی نیاز دارد دیگری را تکفیرمی کنند. درحالی که درنظام های دوحزبی ، دعوا برسراصول نیست بلکه تفاوت در برنامه های کاری است. برای مثال ، جمهوری خواهان و دمکرات ها در آمریکا هر دو به جهانی برپایه ارزش های آمریکایی می اندیشند و آن را پیگیری می کنند.
درحالی که درانقلاب اسلامی با قرائت های متفاوتی ازسوی فعالان سیاسی داخلی مواجه بوده و هستیم که برآیند آنها مثبت نیست. تحزب درایران بیشتر نقش واگرا و کمترهم گرا داشته است و گروه های سیاسی خودی با نگاه جهانی دین اسلام ، برداشت هایی از عرش تا فرش دارند.
پس از شکست تفکر تک حزبی دردهه اول انقلاب اسلامی ، درهمان سال ها ظهور گروه های سیاسی خلق الساعه به صورت گسترده اتفاق می افتد. سومین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی ، آغازی بر سناریوی دوگانه سازی حوزه سیاست در ایران است.
اصلاح طلبی و اصول گرایی بدون این که برنامه مشخصی برای رقابت داشته باشند پا به عرصه ای می گذارند که با ماهیت نظام اسلامی درایران که ام القرای جهان اسلام است اگر نگوییم درتضاد بودند هم آوا نیز نبودند.
درسال 1376 ، تعریفی که ازجامعه مدنی برای معرفی اصلاح طلبی ارایه می شود تعریفی دینی است."جامعه مدنی ، همان جامعه مدینه النبی است."اصول گرایی نیزخود را با دین مداری یکی می داند و آنچه از این نزاع دینی حاصل می شود گسترش بی ایمانی درجامعه جوان ایرانی است.
در انتخابات دوازدهم شاهد پدیده ای به نام پوپولیسم قطبی هستیم.24 میلیون کسانی که به اصلاحات ، متصل هستند و 16 میلیون کسانی که به حکومت دینی فکرمی کنند و 10 میلیون کسانی که افکار دیگری دارند. این واگرایی را نظام پارلمانی و دولت ائتلافی ، بهتر از نظام نیمه ریاستی فعلی می تواند مهار کند.
جریانات حاکم بر کشور به انسان سیاسی در مقایسه با انسان دهه اول انقلاب اسلامی بسیارمتفاوت می نگرند. شاخصه انسان انقلابی ، داشتن تحلیل های قوی فردی است و باوربه این که فرد درسرنوشت جامعه تاثیر دارد و تابع محض اشخاص نیست و با انسان متکثرگرای غربی نیز متفاوت است و به حبل المتین الهی متصل است و دعین تکثر به تعداد انسان های آگاه ، وحدت طریق دارد.
درحالی که ، اکنون هردو قطب سیاسی به اطاعت محض پیروان خود از اشخاص می اندیشند و پوپولیسم قطبی را ترویج می کنند. خودکامگی مدرن رهبران درهردو قطب سیاسی از پیامدهای این وضعیت است.
من معتقدم برای برون رفت از این وضعیت قطبی باید با نقشه راه "سه گانه سیاست در ایران" از چپ و راست سیاسی فراتر رفته و به "نهضت مستقل ها درایران" که در انتخابات مجلس دهم با هدف تنظیم روابط قدرت و با پیشتازی صدها رسانه در نواحی و مناطق مختلف کشوراعلام موجودیت کرده و فراگیر شده رجوع شود.
مجلس شورای اسلامی و نظام پارلمانی
اگرفرصت های دهه اول فوت نشده بود و دولت ها یکی پس ازدیگری حزب های دولت ساخته بوجود نیاورده بودند و اکنون شاهد چندگانگی سیاسی درکشور نبودیم نظام تک حزبی پارلمانی با وجود هزینه های آن ، بهتر و با اقتداربیشترمی توانست به انقلاب اسلامی با تمامی آرمان های جهانی آن یاری رساند و مقدمه ای می شد برای تحقق آرمان امام راحل(ره) و برپایی حزب مستضعفان جهان اما چه فایده که اینک دیگر ، جمع کردن این همه گروه های سیاسی که از دل دولت های پس ازانقلاب اسلامی بیرون آمده اند امری نزدیک به محال است.
ازدوگانگی درحوزه سیاست نیز خارج شده ایم و راهی باقی نمانده جزاین که به الگوی نظام چندحزبی پارلمانی خود را برسانیم. ازاین الگو ، لاجرم دولت ائتلافی پدید می آید. دولت فراگیر به سبک دولت دوازدهم که داعیه دربرگیرندگی تمامی نیروهای جامعه را دارد نوعی خوش خیالی است و در عمل امکان پذیر نیست.
این دولت اگر منافع ملی را درصدر خواسته های خود قرار دهد باید کابینه ای تشکیل دهد که پوشش سیاسی حداکثری و فراجناحی داشته باشد تا این که برای دوره پسادوازدهم ، نظام سیاسی بتواند چاره ای اساسی بیاندیشد.
ساختاراداری با دولت ائتلافی درشرایط نابسامان فعلی سازگارتراست تا با دولت فراگیر چرا که هیچ یک از دولت های پس ازانقلاب اسلامی غیراز بهره برداری هشت ساله از مجموعه های اداری ، دیدگاه بلندمدت و زیربنایی نداشته اند و اگر تکثر دراین محیط ها بوجود آید از زیر بار یک دولت فراگیر خارج شوند باعث می شود رقابت ، شفافیت ، پاسخگویی و خیلی ازمولفه های فراموش شده سازمانی به بدنه دولت ها راه یابد و مردم ازاین سرمایه های بلااستفاده بیت المال درساختاراداری بهره بیشتری ببرند.
مجلس شورای اسلامی که دو ماموریت قانونگذاری و نظارت برحسن اجرای قانون را به عهده دارد ، در نظام پارلمانی به درستی در راس امور قرارمی گیرد. صندلی های پارلمانی با قاعده مندی خاصی به نمایندگان ملت داده می شود و دیگر پول های تبلیغاتی تعیین کننده برنده انتخابات نیستند و احزاب واسطه بین مردم و حکومت قرارمی گیرند. این وضعیت گرچه باعث چندگانگی سیاسی می شود اما با وجود جایگاه خطیر رهبری در بلندمدت نسبت به نظام ریاستی فعلی ، کارآمدتر و بهتر است.
باتوجه به مفروضاتی که ارایه کردم این انتخاب ، راه چاره اجتناب ناپذیر وناگزیر است. ایکاش فرصت های پیشین را ازبین نبرده بودند.رابطه ایجابی یا راهبردی دولت سازندگی وحزب کارگزاران سازندگی ، دولت اصلاحات و جبهه مشارکت ایران اسلامی و دولت عدالت محورو تشکلی موسوم به یکتا همه بر وجود پایگاه دولتی احزاب در ایران گواهی می دهند.
دولت اعتدال که پدیده سیاسی جدیدی نیست وخود حاصل ائتلاف رهبران دولت های سازندگی و اصلاحات برای غلبه بررقیب بوده است. رابطه احزاب و دولت ها درایران وارونه است. احزاب باید دولت ها را روی کار بیاورند و نه این که دولت ها ، احزاب را. بهتر بگویم روسای دولت ها نباید احزاب دولت ساخته و شبه دولتی داشته باشند.
تلاش شخصیت ها برای ماندگاری درقدرت باعث شده که فرصت های بسیاری ازبین بروند والان راهی جز پیروی ازالگوی چندحزبی باقی نمانده است. احزاب ، خانه دارند اما انسجام ندارند.
هرکدام ازاین جریانات سیاسی موجود را بخواهید نادیده بگیرید به اجماع ملی نمی رسید. برای این که رابطه مردم با احزاب ، احزاب با مجلس ، مجلس با دولت و رابطه همه آنها با رهبری دقیق و تعریف شده باشد نیازمند تغییراتی درقانون اساسی هستیم تا ازاین شرایط به خوبی عبورکنیم.
این که کسانی به فراوانی صندلی های فتح نشده مجلس فعلی وکسب سهم بیشترمی اندیشند وبا نظام پارلمانی به خاطر برقرارنبودن موازنه حزبی درحال حاضرمخالفت می کنند این منطق درستی نیست و با تحلیل راهبردی موردانتظارازنظام اسلامی آن هم در این جهان متاثرازتمدن مادی غرب ، مغایرت دارد.امروز باید جامع فکر کنیم تا آیندگان نیز از آن بهره مند شوند.
1403/5/16 13:32
1403/5/13 1:28
1403/5/7 9:57
1403/4/13 15:17
1403/3/28 20:32
1403/6/23 12:19
1403/4/2 1:56
1403/1/15 17:12
1402/11/27 12:40
1402/11/27 9:26
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
نام *
ایمیل *
وبلاگ
دیدگاه
سخن سردبیر
سخن تازه
سخن داغ
شهرهای شمالی
گوناگون
ادبیات
نیم نگاه
دلمشغولی ها
خواب ننه آقا
بسته خبری
دلنوشته ها
سرگرمی ها