تاریخ انتشار: 1399/9/3 8:34     /     کد خبر : 3934     /     دسته خبر : ادبیات
خارجی- زیر پارکینگ -صبح
سیامک حدودا 35 ساله ، سیه چهره ، کوله بارهای سفر را داخل خودرو و روی باروبند سقف خودرو جاسازی می کند . شهلا زنی حدودا 30 ساله با یک دست کیف همراه و دست دیگر کیفی سنگین از پله ها پایین می آید.شهلا : سیامک ، بدو بیا،این کیف لعنتی رو بردار، خیلی سنگینه سیامک: بهت گفتم ، خودم میام بالا ، برش میدارم.سیامک بطرف شهلا می رود و کیف چرخدار را روی موزائیک های زیر پارکینگ بسمت خودرو می کشاند، شهلا به سمت خودرو می رود و به پلاک های عقب و جلو خودرو نگاهی می اندازد. شهلا: حالا این شماره پلاکهای کدوم شهر هستش ؟سیامک: بهت گفتم ،چون هر دویمون یه خورده سیه چهره ایم ، به بندری میاد . پس مسیرمون بندر عباسه . شهلا : (نگاهش به پلاکهای خودرو) پلیس راه توی جاده گیرمون ندن؟!سیامک: تابلو ساز حرفه ای عمل کرده ، همینکه شماره پلاک رو ببینن خوشحال میشن از سفر بر می گردیم. شهلا : اگه خود بندری ها بفهمن ، به ما جا و پناه ندن ،اونوقت چی؟!سیامک: همینکه چند روزی از شمال دوریم یه حرفیه.شهلا : آخه خیلی دلشهره دارم.سیامک: نگرون نباش ،سوار شو بریم.شهلا : بذار ، یه بار دیگه وسایل داخل ماشینو چک کنم ، راستی شما برین بقالی سر خیابون آب بگیرین.
داخلی - بقالی-صبح
حاجی رجب پیرمردی حدودا 65 ساله، در حال جابجایی ظرف های ماست داخل یخچال می باشد، سیامک با لبخند وارد می شود.سیامک: حاجی رجب ،محبت کنین یه بسته 6 تایی آب بده حاجی رجب : ( سرش را بر می گرداند، با زبان خوشروئی) میتونی از بیرون برداریپسر نوجوانی با چندین اعلامیه وارد بقالی می شود و یکبرگ اعلامیه را روی کفه ترازو می گذارد و می رود.سیامک: اگه یه خورده سردتر باشه بهتره.حاجی رجب:(با تبسم کوتاه 6 ظرف آب داخل یخچال را روی میز می گذارد، چشمش به اعلامیه می افتد) انا لله و انا الیه راجعون، اینهم رفت.سیامک: ( هاچ واچ به تصویر و حاجی رجب)باورم نمیشه ، شنیده بودم کرونائی شده ولی بخودم گفتم با اون هیکلش کم نمیاره. ( دو طرف صورتش را پف می کند) یعنی اونو هم از پا انداخته ، آخه داخل اون هفته بود بچه هاش اونو بردن بیمارستان ، فرداش توی محل هو انداختن اونهم کرونایی شده . حاجی رجب : این طور که معلومه این ویروس کرونا ول کن معامله نیس ، هرکی رعایت نکنه تعارف نداره ، میگن توی بهشت زهرا فله ای جنازه می برن خدا عاقبت ما رو بخیر کنه
سیامک : این دیگه چه ویروسیه ، دنیارو درگیر کرده ، یه وجب خاک پاک توی کره زمین پیدا نمیشه ، همه جاش کرونایی شده .
خارجی - خیابان - صبح
چهره شهر کاملا تعطیل، تردد خودرو و آدمها بندرت، آدمها از فاصله دور دیده می شوند . نمائی از لانگ شات انتهای خیابان بصورت اورشات از پشت سر سیامک ، در ادامه نگاه ، از انتهای خیابان آژیر چندین آمبولانس بصدا در می آید. صداها از مقابل چشمانش رژه می روند. تابوت های حامل جنازه یکی بعد از دیگری با جمعیت کمتر از انگشتان دست بسرعت از مقابل چشمانش رد می شوند. نگاهش را به سمت دیوارهای اطراف و بدنه کرکره های پایین کشیده فروشگاه ها می کشاند . فضاها مملو از اعلامیه های فوتی با عکس های جوراجور، سرش را به طرف چپ و راست خیابان می کشاند، شیون و زاری زنان و مردان را در حال دویدن می بیند ، جمعیتی کرکره فروشگاه ها را به اندازه نیم متر بالا کشیده و سه یا چهار تابوت حامل جنازه را به داخل فروشگاه ها هل می دهند و کرکره ها را پایین می کشند، خارج شدن شعله های آتش از داخل فروشگاه ها به بیرون و ظاهر شدن دود سیاه غلیظ در هوای مقابل چشمانش از انتهای خیابان ، هراسان و لرزان سرش را به سمت آسمان بالا می گیرد ، پرندگان سوخته شده در هوا معلق و در اطراف و زیر پایش می افتند. متزلزل در حال گذاشتن پلاستیک آب ها روی کف زمین است که چندین اعلامیه با تصاویری از خودش و همسرش زیر پایش می بیند. موهای سرش را می کشد ، اشک ریزان محتوی یک قوطی آب را روی سرش می ریزد ، دوان دوان به سمت داخل کوچه و سپس وارد حیاط خانه اش می شود.سیامک:( مصطرب و بغض گرفته ) شهلا جان شرمنده ، کوله بارهارو برداریم و برگردیم داخل اتاق هایمان ،انشاء الله سفر باشه برای بعدا شهلا:(لبخند زنان) از خدامه، خدا رو شکر . هم به نفع سلامتی خودمونه و هم به نفع سلامتی مردم .
سیامک و شهلا لبخند زنان به کمک دوتا انگشت دست راست و پرت کردن از هوا بسوی یکدیگر به تصمیم یکدیگر تحسین کردند /. کات
فلیمنامه کوتاه : درک شرایطنوشته : سید حسین سیدی رکنی 99/1/7استفاده از آن با ذکر عنوان نویسنده و حفظ محتوای آن بلامانع است .تلفن تماس 09111121970
1401/5/6 9:26
1401/1/4 11:40
1400/8/28 10:4
1400/7/17 0:10
1400/6/23 8:22
1403/5/13 1:28
1402/2/10 1:23
1400/2/9 19:28
1399/10/28 4:25
1399/9/3 8:34
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
نام *
ایمیل *
وبلاگ
دیدگاه
سخن سردبیر
سخن تازه
سخن داغ
شهرهای شمالی
گوناگون
ادبیات
نیم نگاه
دلمشغولی ها
خواب ننه آقا
بسته خبری
دلنوشته ها
سرگرمی ها