تاریخ انتشار: 1399/8/16 12:55     /     کد خبر : 3874     /     دسته خبر : پنجره تحلیل
پارادایم رویارویی/ فرایند رشد و توسعه کشور/مشکلات اقتصادی/ معیشتی کشور/تمرکزگرایی/ سخن نیوز/ عماد افروغ/ نتیجه انتخابات امریکا /متغیرهای سیاسی/اقتصادی /انتخابات آمریکا/
سخن نیوز: / عماد افروغ/ اینکه نتیجه انتخابات امریکا چه سرانجامی پیدا میکند؟ پرسشی است که به نظر میرسد بیشترین فراوانی را در پیگیریهای ایرانیان در این ایام داشته است. اما باید بدانیم هر کشوری که برای بهروزآوری، ارتقا، بهبود و توسعه، چشم به متغیرهای سیاسی، اقتصادی و انتخاباتی برآمده از کشوری بیگانه داشته باشد، عقب مانده است و هرگز با این رویکرد روی توسعه را نخواهد دید. چرا که تجربیات بشری گویای آن است که یک جامعه برای اینکه به یک حد قابل قبولی از پیشرفت برسد باید روی قابلیتها، فرصتها، امکانات، منابع و نیروی انسانی خودش توجه و به آنها تکیه کند. اما مسلم است که هیچ کشوری در یک دنیای منزوی و ایزوله زندگی نمیکند. بهترین راهکار تحلیلی آن است که هم در پیشرفت و هم عقب ماندگی به 3عامل کلیدی توجه شود. نخست «درون»، دیگری «برون» و در نهایت «ارتباط» بین برون و درون.مسلم است که عوامل خارجی در جای خود اهمیت دارند و باید به آنها توجه شود، ربط و ساز و کار ارتباط بیرون و درون هم مهم است، اما برای پیشرفت، بیشتر باید به عوامل درونی توجه شود. هرچند در عقب ماندگی ملل، عوامل درونی نیز اهمیت دارد، اما در دنیای پس از جنگ جهانی دوم و طرحهای گوناگونی که در خصوص توسعه یافتگی ارایه شد، ما نمیتوانیم توسعه یافتگی جهان غرب را بدون عقبماندگی جهان سوم تحلیل کنیم. یعنی اگر استعمار و استثمار نبود، نه عقبماندگی کشورهای جهان سوم به این شکل وجود داشت و نه کشورهای غربی میتوانستند این درجه از توسعه یافتگی را تجربه کنند. این یک واقعیت تاریخی است. همین امروز هم ردپای آن در شؤون مختلف امور بینالملل، پیداست، اگر غرب برای توسعه به جهان سوم احتیاج نداشت و ندارد، چرا از هر ترفندی برای حضور و نفوذ در کشورهای جهان سوم استفاده میکند. ضمن اینکه نباید فراموش کرد که ایران در مسیر تاریخ معاصر خود سابقهای از بهترین ارتباطات با غرب هم در کارنامهاش ثبت شده است. اما همان زمان هم که ایران بهترین ارتباط را با امریکا و سایر کشورهای غربی داشت، مشکلات اقتصادی ریشهدار اقتصادی و معیشتی در کشور وجود داشت و شاخصهای اقتصادی تفاوت معناداری با امروز نداشتند. چرا؟ چون در دوره قبل از انقلاب هم نگاه کلی برنامهریزیها معطوف بر عوامل بیرونی بود.کشوری با این تاریخ، با این هویت، با این منابع و با این نیروی انسانی و مواریث فکری، باید بر داشتههای درونیاش تکیه داشته باشد. البته این مباحث به این معنا نیست که نباید دیپلماسی فعالی با جهان پیرامونی ایجاد شود. مساله این است که نگاه و تکیه مان باید به درون باشد. وقتی تحلیلها به این سمت و سو میرود که برای حل مشکلات فقط باید ارتباط نزدیکی با غرب برقرار شود، نگرانکننده است. شاید برای مردم عادی ایرادی نداشته باشد اما این تفکر در حوزه مدیریت کلان اقتصادی خطرناک است.چه کسی با ارتباط سازنده مخالف است؟ هیچ اشکالی ندارد با غرب یا امریکا یا اروپا و... ارتباط برقرار شود. ارتباط با حفظ قابلیتهای خودمان مشکلی ندارد. کسی هم از ارتباط نمیترسد. اما ارتباطی که بوی انفعال، ترس، نادیده گرفتن توانمندیهای داخلی و... بدهد، واقعا ترسناک است، چرا که ایران قبلا تجربه یک چنین ارتباطی را داشته است و نتایج آن را احساس کرده است.اینکه گروهی در ایران منتظر باشند تا ببینند که در انتخابات امریکا چه نتایجی حاصل خواهد شد تا بعد از آن دست به برنامهریزی مناسب با ان را بزنند، خودش نشانی از عقبماندگی فکری است. ما باید برنامه خودمان را دنبال کنیم. در این زمینه سخن زیاد است، آیا قابلیت به اندازه کافی وجود ندارد؟ منابع اقتصادی کافی نداریم؟ نیروی انسانی نداریم، ثروتهای خدادادی نداریم؟ همه اینها را داریم اما به آنها توجه نمیشود. چرا توجه نمیشود؟ این موضوع نیازمند تحلیل و بررسی دقیق است. من معتقدم ریشه این موضوع به نظریه نوسازی باز میگردد که میگوید ارتباط با بیگانه هیچ نقشی در عقبماندگی ملتها نداشته و عوامل رشد یا عدم رشد را داخلی میداند. بهترین تحلیل در این خصوص تحلیل دیالکتیکی است.تحلیل دیالکتیک یعنی ضرورت ارتباطات را در جای خودش مینشاند، تفاوتها را نیز درک میکند. درون ما میشود، ظرفیتها داخلی، برون میشود ارتباطات خارجی و ربط هم اتصال این ظرفیتهای دورنی و بیرونی است. اینها مباحثی است که در ذیل نظریات توسعه یافتگی ملتها ارایه میشود.
دو پارادایم رویارویی هم وجود دارد که یکی معتقد است راهکار حل مشکلات فقط درونی است و پارادایم دیگر میگوید راهکار حل مشکلات بیرونی است. ما باید از دل این تضادها یک منظومه فکری تازه ارایه کنیم و بگوئیم هم عوامل داخلی و هم عوامل بیرونی در فرایند رشد و توسعه کشور اثرگذار خواهند بود و هم ارتباط میان آنها. منتها با توجه به انقلابی که پشت سر گذاشتهایم و تجربیات تاریخی و... در شرایط فعلی معتقدم که علت اصلی بسیاری از مشکلات اقتصادی و معیشتی کشور بیشتر از آنکه خارجی باشد داخلی است. یعنی ما برنامهریزی خوبی نداریم، از ظرفهای لازم برای استفاده از قابلیت هایمان به خوبی استفاده نمیکنیم. ما از ظرف تمرکزگرایی میخواهیم استفاده کنیم و کشور را به سامان کنیم که غلط است. باید از طریق تمرکزگرایی شرایطی را ایجاد کنیم که مجموعه ظرفیتها و داشتههای کشور در مسیر شکوفایی قرار بگیرند. در این صورت مطمئن باشید، شرایط اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... کشور به درجهای از رشد خواهد رسید که دیگر فلان انتخابات در فلان کشور حکم مرگ و زندگی را برای گروهی از افراد و جریانات را نخواهد داشت.
1403/8/29 8:6
1403/8/27 5:46
1403/8/24 10:14
1403/8/21 5:54
1403/8/20 9:19
1403/8/18 23:52
1403/8/12 0:59
1402/2/25 23:56
1400/12/2 23:29
1400/11/16 9:5
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
نام *
ایمیل *
وبلاگ
دیدگاه
سخن سردبیر
سخن تازه
سخن داغ
شهرهای شمالی
گوناگون
ادبیات
نیم نگاه
دلمشغولی ها
خواب ننه آقا
بسته خبری
دلنوشته ها
سرگرمی ها