تاریخ انتشار: 1395/2/28 2:19     /     کد خبر : 1586     /     دسته خبر : ادبیات
نمایشنامه پای بیگانه
صحنه اول- در انتهای سمت راست صحنه یک دیواری متعلق به اتاقکی به چشم میخورد که در قسمت بالای بدنه دیوار یک پنجره چوبی به چشم میخورد. و در قسمت انتهای صحنه مقابل تماشاگر بوسیله شاخ و برگهای خشکیده درختان دوشکاف بزرگ دیوار را پوشانده اند. در قسمت چپ صحنه دو اتاقک به چشم میخورد. اتاقک 2 متعلق به اتاقک سگ میباشد. و اتاقک 1 کوچکتر از اتاقک2 متعلق به لانه مرغان
میباشد. و در قسمت وسط صحنه تنه دو درخت بریده شده و چندین ظرف مخصوص آب، دانه، استخوان به چشم میخورد. سگ که پایش زنجیر میباشد به بدنه یکی از بریده های درخت وصل شده و در خواب می باشد. خروس از لانه بیرون میآید و روی بدنه بریده شده درخت دیگری مینشیند و بانگ قوقولی قوقو را سر میدهد. گربه پشت پنجره قرار میگیرد. پنجره را باز میکند. خمیازه میکشد.
گربه : بَه بَه خروس خوش صدا، صبح قشنگت بخیر.
خروس : (صدایش را قطع میکند) سلام، دلخور که نیستی؟ زود بیدارت کردم. ها؟!
گربه : نه اتفاقاً خوشحالم، تو کارت رو بکن، بار اولم نیست، مدتهاست با صدای دلنشین تو خروس خوب قشنگم بیدار میشم (مکث) خب، اجازه بده بیام بیرون یه نفسی تازه کنم.
خروس صدای قوقولی قوقو را درمیآورد. گربه پنجره را میبندد و از پشت پنجره دور میشود.
خروس : (اشاره به ماکیان) خب دوستان عزیز، از خواب سنگین بیدار شین، چون امروز بایستی زیاد کار کنیم.
مرغ : (وارد صحنه میشود) قدقد قدک، ببینیم گفتی کار کنیم؟
خروس: ناشتا سلام را خوردی؟ (با کنایه) انگار اسم کار رو شنیدی خوابت تلخ شد؟
مرغ :آخه خودت میدونی من یکی رمق هیچ نوع کاری رو ندارم.
خروس : تو اشتباه میکنی، همین اشتباه رو فردا جوجههات تکرار میکنن.
مرغ : من اشتباه میکنم؟! اتفاقاً درکارهام خیلی دقت میکنم. این تو هستی در مورد من اشتباه میکنی.
خروس: همین تنبلی تو اشتباه نیست؟ چرا هست. خیلی خوب هم هست، امروز تو تنبلی میکنی، فردا جوجه هات.
مرغ : (به خودش می آید) ممکنه به من بگین امروز چه کاری بایستی انجام بدم؟
خروس : تو کارهای خودت رو انجام بده.
مرغ : منم همین رو میخوام بدونم، امروز بایستی چکار کنم؟
خروس : دانه خوردن رو به جوجههات یاد بده.
گربه : (وارد صحنه میشود) میومیومیو ممکنه یه خورده آرومتر صحبت کنین، آخه بعضی دارن استراحتی میکنن.
جوجه1 : (سرش را از اتاقک1 بیرون میآورد) آخه اینهمه سر و صدا چیه؟ چرا به فکر دیگرون نیستین؟
مر غ : خوبه، خوبه، فسقلی فلفلی، آفتاب در نیومده ریش سفید محلهمون شده، سنگ دیگری رو به سینهاش میزنه.
خروس : بس کنین، برین سرجاتون، بذارین کار رو انجام بدم، آخه بقیه مثه شما بیکار نیستن حتی آدمها با بانگ من بیدار میشن.
گربه :(باکنایه) خوبه، خوبه، بانگمن، بانگمن، بانگمن. (بهتر است در این قسمت صحنه با توجه به خلاقیت فردی کارگردان اشعاری به صورت موزیکال اجرا شود)
سگ : (از خواب بیدار میشود و از جایش میپرد) واق، واق، واق، چه خبرتونه؟ اول صبحی به جون هم افتادین؟ رسم دوستیتون اینه؟!
مرغ و گربه خودشان را از ترس سگ عقب میکشند. سگ به طرف استخوانها میرود و گربه استخوانها را زیرکانه نگاهی میاندازد و یکباره یورش میبرد. سگ پارسکنان با گربه گلاویز میشود. سگ گاز میگیرد، گربه هم با شدت عصبانیت چنگ در صورت سگ میاندازد. هر دو یک زمان جیغ میکشند.
خروس : باز هم واسه یه تکه استخوون بجون هم افتادین، مگه پیمان نبستین آروم کنار هم زندگی کنین. پس چرا لحظهای کنار هم آروم نمیگیرین؟
سگ : [استخوانی را به دندان میکشد] تموم این استخوونا مال منه، دیشب از عروسی ده پایینی آوردم.
مرغ : [در حال دانه خوردن از روی زمین] خب، گربه هم دیشب توی عروسی بود.
سگ : ولی اون توی انبار دنبال موش بود.
خروس : [با خوشرویی] تمومش کنین، دلخوری پیش مییاد اونوقت حیوونهای وحشی بفهمند خوشحال میشن. [به طرف سگ میرود] امروز بایستی کار مهمی رو انجام بدهی؟
سگ : چکاری میتونم انجام بدم که برایتون مهم باشه؟
جوجه 1 : [از لانه بیرون میآید و از داخل ظرفی آب مینوشد] بایستی تا شب پارس کنی.
مرغ : [جوجه2 واردصحنه می شودوبه اتفاق جوجه1وگربه از خنده خودشان بازی درمیآورند] اجازه بدین، بذارین تکلیف امروز خودمون رو بدونیم.
خروس : [زنجیر پای سگ را باز میکند] برای یه لحظه نبایستی پایت رو از اینجا بیرون بذاری، خودت بهتر میدونی بارون پارسال دیوارمون رو خراب کرده. من هم دیگه قوتی ندارم. مجبورم با [اشاره به شاخ و برگ] شاخ و برگهای خشکیده به سر و وضعش برسم.
گربه : [در حالت بازیگوشی بطرف خرابی دیواری میرود] میو میو میو، بعضی وقتها [اشاره به محل خرابی دیوار] از اینجا موش گنده ای بیرون میاد، خودم از هیکلش می ترسم، پس بهتره از من زیاد انتظار نداشته باشید [گربه به محل خرابی مات میشود. سریع با یک جهش خودش را عقب میکشد] سر و صداش اومده خودشه، الان سروکلهاش پیدا میشه.
سگ : [به طرف گربه یورش میبرد] پس چرا برگشتی؟! بدو طرفش، نترس، تو ماموری، خطری هم شده خودم میام.
گربه با یک شتاب بطرفش میرود و سریعاً میومیومیو برمیگردد.
مرغ : قیافهاش رو نیگاه کنین، مثه یه میّت شده.
سگ : دهه، چرا میترسی؟
گربه : (اشاره به سگ) من معذورم، ولی تو ماموری.
جوجه2 : چرا سگ؟ خودت چی؟ بدن لش رو پیدا کردی؟
گربه : آخه موش نبود، (با دستپاچگی) روب روباه بود.
سگ با دو سه بار سر و صدای واق واق واق سریع صحنه را ترک میکند و از پشت صحنه چندین بار صدای روباه به گوش میرسد. گنجشک روی بریدگی تنه درخت مینشیند.
خروس : زبون چرم و نرمی داره، خیلی اصرار میکنه برایش آواز بخونم، ولی من از ریخت و شمایلش خوشم نمیاد. دهنش بوی بدی میده.
گربه : مبادا گول حرفهایش رو بخوری. اون قصد داره تو رو از بین ببره، چون میدونه موقع آواز خوندن چشات رو میبندی.
سگ : (واق واق کنان برمیگردد. اشاره به خروس) شما دلواپس هیچی نباشید، خودم دوای درد روباه رو میدونم، ولی یادتون باشه، این روزها یه خورده بیشتر برایم استخوون بیارین.
مرغ و خروس به هم نگاه میکنند. مرغ از فرط خوشحالی صدای قدقدقدک درمیآورد. جوجه1 لنگان، لنگان با گنجشک بازی میکند. گربه از صحنه خارج میشود.
مرغ : (گرفته) جوجه نازنینم ، کی تو رو زخمی کرده؟
جوجه1 هیچ حرفی نمیزند. مرغ و خروس کنار جوجه1 میروند.
سگ به آرامی قصد خارج شدن را دارد. خروس جلویش میایستد. گنجشک پروازکنان از صحنه خارج میشود.
خروس : کجا؟ انگار یادت رفته چه قولی دادی؟!
سگ : چرا یادمه، جایی نمیرم، همین اطرافم.
سگ صحنه را ترک میکند، خروس به طرف جوجه1 میرود. گربه با یک تکه گوشت وارد میشود.
خروس : زخمی شده؟ تو میگی چه کسی اذیتش کرده؟ ها؟! (اشاره به جوجه1) بگو چی شده؟!
جوجه 1 : (خمیازه میکشد) وای خدای من، چقدر پاهام درد میکنه؟ (نگاهی به مرغ و خروس میاندازد) چرا اینطوری نگاهم میکنین؟ لابد بازهم اشتباهی کردم، اما خودم نمیدونم.
مرغ : یعنی خودت نمیدونی، چرا پاهایت درد میکنه؟
جوجه 1 : (نگاهی به پاهایش میاندازد) وای خداجونم، این خونها دیگه چیه؟
گربه : (بطرف جوجه1و2 میرود، اشاره به جوجه1) داری گریه میکنی؟
جوجه 1سرش را به علامت مثبت تکان میدهد.
گربه : باز هم خواب ترسناک دیدی؟
جوجه2 : راست میگن خواب وحشتناک دیدی؟
جوجه1 سرش را به علامت منفی تکان میدهد و قسمت زخم پایش را نشان میدهد.
جوجه 1 : خالا فهمیدین چرا گریه میکنم؟
گربه : اینکه چیزی نیست، پس بگو دنبال بهانهای بودی؟
جوجه 1 : شما بجای من بودین، تحمل گریه رو هم نداشتین.
گربه : پس چیکارش میکردیم؟
جوجه 1 : مثه چوب خشک روی زمین پهن میشدین .
مرغ : (اشاره به گربه و جوجه) بس کنین، شما یه لحظه نمیتونین کنار هم آروم بگیرین؟
گربه : کارش نداشتیم، خودش داره داد و قال راه میاندازه.
خروس : (اشاره به جوجه1) جای شکرش باقیه، این دفعه رو سالم در رفتی (اشاره به جوجه2) خب بهتره برین بازی کنین.
گربه و جوجه1و2 با هم بازی میکنند. ولی جوجه1 حرکتی نمیکند.
مرغ : تو فکر میکنی پایش چی شده؟
خروس : انگار نمیتونه راه بره (جوجه 1گریه میکند) یه خورده از جایت تکان بخور. (جوجه1 بزور خودش را یکقدم جلو میبرد و بعد میایستد) برو جلوتر، برو، برو، برو.
مرغ : (رو به جوجه1) خودت نمیدونی چی شده؟
جوجه2 : چرا من میدونم، سگ اونوگازگرفته.
مرغ : سگ هم دیگه لوس شده، مارو میبینه چپ چپ نگاه میکنه.
گربه : فکر کنم اشتهای سگ هم بد نیست.
جوجه 1 : اتفاقاً سگ با من مهربونه، حتی خودش میگفت همه رو دوست داره.
مرغ : از کجا معلومه درکارهایش کلک نباشه؟
خروس : فکر نکنم. بیچاره بخاطرمون شب و روز بیداری میکشه.
گربه : خب وظیفهاش همینه.
اردک : (وارد صحنه میشود و به کمک دستهایش خمیازه میکشد) وق وق وقک، وق وق وقک یه روز نشده آروم بخوابیم.
خروس : (با کنایه) کم لطفی خورشید بوده، زود دراومده، (با تعجب بطرف اردک میرود) چرا گردنت خون آلوده!؟ نکنه تو هم زخمی شدی؟
اردک : (با تعجب دستش را روی گردنش میگذارد) خون؟! یعنی چه؟! چطور ممکنه گردن من زخمی باشه (مکث) ولی، ولی خودم ندونم.
جوجه2 : پس ( اشاره به جوجه1) شما با هم دعوا کردین؟ (بطرف جوجه1 میرود) به به بیائید نگاهش کنین (رو به اردک) با نوک خودش مثه چکش کوبیده روی گوشت و پوستش.
گربه : خدا میدونه بیچاره چه زجری میکشه.
جوجه2 : (رو به گربه) لازم نیست تو یکی دلسوزی کنی (رو به اردک) پس تو هم زخمی شدی؟ کار (مکث) کی میتونه باشه؟
مرغ : پای یکی درمیونه، مهم اینه بدونیم اون یکی کیه، دیر بجنبیم همهمون آش و لاش میشیم.
اردک : من دیگه شبها نمیخوابم، آخه میترسم، اگه سرم رو ببرن تکلیفم چیه؟
خروس : (رو به مرغ) نظر تو چیه؟ کار کی میتونه باشه؟!
مرغ : نمیدونم. همینقدر میدونم اون یه بیرحمه، داره آرامشمون رو از بین میبره.
گربه : (سریع از جایش میپرد) پای بیگانه (یک قدم جلوتر) پای بیگانه (به خروس نزدیک میشود) پای بیگانه. ولی نمیذارم از چنگم فرارکنه. آخرگیرش میارم.
مرغ : یعنی پای بیگانه درکاره؟ پای یه دشمن؟ (دل نگران رو به گربه) گربه تو میگی کارکی میتونه باشه؟
گربه : (با عجله) میشناسمش (بازیگوشی) حتی دیدمش.
خروس : (فکر میکند) بایستی مسئله رو جدی بگیریم (رو به گربه) چرا تا حالا دراین مورد چیزی نگفتی؟
گربه : بارها و بارها گفتم، سگ هم میدونه.
خروس : (رو به مرغ) برو بیرون. سگ رو صداش بزن.
از پشت صحنه دو سه بار صدای قدقدک بگوش میرسد و بعد ازآن مرغ وارد میشود.
خروس : چی شد؟ پس سگ کجاست؟
مرغ : نمیدونم، هر چه صدا زدمش جوابی نشنیدم.
خروس : (به کمک بالهایش حرکت دایرهای را میدهد) پس همه با هم صدایش میزنیم.
گربه، جوجه1و2، مرغ، اردک، خروس صداهای خودشان را درمیآورند. سگ با شتاب همزمان با صدایش وارد صحنه میشود.
سگ : (در حالت عصبانیت) چه خبرتونه، مغزخرخوردین؟
خروس : (در حالت عصبانیت جوجه1و اردک را نشانش میدهد) خوب اینها رو نگاهش کن.
سگ : (با تعجب) چرا زخمیاند، با هم دعوا کردن ؟
مرغ : گربه بهتر میدونه.
گربه : (با چرخش و ژست خاصی) 1- پای بیگانه درکاره 2- جاسوس داریم 3- ما را در وقت خواب ضربه میزنن.
سگ : (عصبانی به نظر میرسد) خیلی خب، حالا که جدیه، جدی برخورد میکنیم.
خروس : (قدم میزند و فکر میکند) جلسه مشورتیست، فکر کنین اقدام کنیم.
همه به آرامی قدم میزنند و فکر میکنند. آهنگ محرک فکری پخش میشود.
جوجه2 : (میایستد) میگم (بقیه میایستند) بهتره اصلاً نخوابیم، فقط بازی کنیم.
اردک : (با چرخش زیبا) من هم موافقم.
مرغ : (در حالت عصبانیت) بازی بی بازی.
خروس : (با متانت) باز هم فکرکنین.
همه به آرامی قدم میزنند و فکر میکنن، آهنگ محرک فکری
مرغ : (میایستد) میگم (بقیه میایستند) بهتره همهمون به نوبت نگهبانی بدهیم.
جوجه 1 : پای من عجیب درد میکنه، من یکی نمیتونم.
گربه : خوب فکریه، نگهبانها وظیفه دارن هرحیوانی چه چهارپا چه چندپا، چه دوپا، چه بی پا رو دیدن دستگیرشکنن، بعدش هم ...
خروس : (مصمم) پس امروزکار مهمی رو در پیش داریم (با صدای بلند) قبل از غروب آفتاب تشکیل جلسه دادگاه الزامی است (مکث) بایستی مجرم اصلی رو پیدا کنیم و به اشدّ مجازات برسانیم.
سگ : (سرمست) پس همه با هم میریم به دنبال مجرمین.
سگ، گربه سریعاً از صحنه خارج میشوند. مرغ و خروس سعی میکنند جوجه1 را به حرکت وادارند. اردک بدنبالشان راه میافتد. نورصحنه قطع میشود.
*****
صحنه دوم- نمایی ازجلسه دادگاه- بر روی میز رئیس دادگاه ترازوی عدالت بچشم میخورد. درسمت چپ صحنه یک قطعه از درخت بریده شده و درسمت راست صحنه دو قطعه از تنه درخت بریده شده به انضمام مقادیری ظرف آب، دانه به چشم میخورد. خروس جلوترازحیوانات حرکت میکند. خروس( ریاست دادگاه )پشت میزقرار میگیرد.مرغ (منشی دادگاه) درسمت چپ آن و سگ( مشاور دادگاه) درسمت راست ریاست دادگاه قرارمیگیرد. گربه(وکیل مدافع حیوانات )مابین منشی و ریاست دادگاه یعنی درراس مثلث قرار گرفتند و درجلوی صحنه جوجه 1و2واردک به چشم میخورند.
خروس : جلسه دادگاه رسمی است. متهمین رو به جایگاه بیاورید.
مرغ به آرامی گنجشک و موش را جلوی جایگاه میبرند، سگ با چهره حق به جانب نگاهی به متهمین میاندازد.
سگ : (اشاره به موش) ها؛ چیه؟ دادگاه وحشت توی دلت انداخته موش مرده، چهره میت به خود گرفتی؟
خروس : جلسه دادگاه رسمی است. (صدای حیوانات) لطفاً سکوت کنید. جناب منشی، مشروح وظایف رو قرائت نمایید.
مرغ : اطاعت، با اجازه جناب ریاست دادگاه (صدای حیوانات، مرغ نوشته ای را میخواند) دوستان عزیز، ما امروز د ست ازرزق و روزی برداشتیم تا دشمنان واقعی خود را که بیرحمانه آسایش را از ما سلب میکنند، به مجازات سختی برسانیم. لذا انتظار میرود، دوستان به وظایف خود آشنا بوده و بدون ترس و چشمداشتی دراین امرخطیر توانایی خویش را بار دیگر مورد ارزیابی قرار دهند.
خروس : (صدای جوجه1و2، اردک، گنجشک، موش یاهم) لطفاً سکوت کنید، خواهش میکنم نظم جلسه رو رعایت نمایید. (صدای حیوانات) ساکت (صدای حیوانات، خروس عصبانی میشود. صدای قوقوقولی قوقو را سرمیدهد) مگرکر شدین، چرا متوجه نیستین؟ ما امروزجمع شدیم تا متهمین واقعیمون رو (نگاهی به موش وگنجشک میاندازد، گنجشک میلرزد) به اشدّ مجازات برسانیم. (سر و صدای حیوانات) لطفاً ساکت (بلندتر) ساکت (با سگ مشورت میکند) گفتم ساکت.
سگ : (از پشت میز به جلو میپرد) ساکت، چنانچه جلسه دادگاه رو جدی نگیرین، من هم منبعد حفاظت از شماروجدی نمی گیرم. اونوقت هر پرنده، چرنده، درنده، راحت هم میتونه شماها رو از بین ببره، حالی شد؟ (سگ به آرامی در سر جایش قرار میگیرد) با اجازه جناب ریاست دادگاه از گربه به بعنوان وکیل مدافع حیوانات درخواست میکنم به جایگاه مخصوص تشریف بیاورن و سوگندنامه رو یاد کنند.
گربه بطرف مرغ میرود و مرغ ازگربه میخواهد به کمک دو انگشت علامت ضربدر درست کند وگربه این کار را میکند.
مرغ : (با ژست خاصی محکم درجایش میایستد) جناب وکیل مدافع (مصمم، سرفهای کوتاه) لطفاً (عطسه، عذرخواهی به کمک سرش) لطفاً آنچه رو بر زبان میآورم تکرارکنید.
گربه : حتماً اطمینان داشته باشید.
مرغ : سوگند یاد میکنم.
گربه : سوگند یاد میکنم.
مرغ : آنچه در این جلسه دادگاه بر زبان میآورم.
گربه : آنچه در این جلسه دادگاه بر زبان میآورم.
مرغ : مطابق با قوانین اجتماعی دنیای حیوانات بود.
گربه : مطابق با قوانین اجتماعی دنیای حیوانات بود.
مرغ : و من به عنوان وکیل مدافع حیوانات ملزم میباشم تمام سعی و تلاش خود را.
گربه : و من به عنوان وکیل مدافع حیوانات ملزم میباشم تمام سعی و تلاش خود را.
مرغ : جهت حفظ آرامش و آسایش همنوعان خویش بکار ببرم.
گربه : جهت حفظ آرامش و آسایش همنوعان خویش بکار ببرم.
گربه مجدداً جهت تجدید پیمان علامت (×) ضربدر را به تماشاگران نشان میدهد.
خروس : بسیار خب، جناب وکیل مدافع، شایسته است مختصر بگوئید.
صدای حیوانات، گربه سرش را چپ و راست میچرخاند و چندین بارعطسه و سرفه را با هم به صدا درمیآورد.
گربه : جناب رئیس وحضار محترم، ما امروز بخوبی به فریاد مظلومانه جوجهها و اردکها آشنائیم و نیک میدانیم ظالمین درلباس دوست ظاهر شدن و قصد نابودی مارو دارن . لذا از ریاست محترم دادگاه تقاضا دارم متهمین رو به سزای اعمال خودشان برسانن .
گنجشک: اعتراض دارم.
خروس : (با نوکش بر روی میزش میکوبد) اعتراض وارد نیست. (اشاره به گربه) شما بفرمائین حرفهایتون رو بزنین.
گربه : دیگه حرفی ندارم.
گنجشک: اعتراض دارم، من بیگناهم، من بیگناهم.
خروس : اعتراض وارد نیست (رو به گنجشک) و شما هم سعی کنید فقط در برابر سوال جوابی بدین.
موش : اعتراض دارم، باور کنین من هیچکارهام، باور کنین حقیقت رو میگم.
خروس : (با سگ مشورت میکند، روبه متهمین) لطفاً متهمین خودشون رو معرفی کنن .
گنجشک: (میلرزد) پرندهای با دو پا و دو بال خوشرنگ، خوش پرواز، خوش صدا، دارای قلبی مهربان نامی در دلها آشنا، مدام در سفر دور و دراز، بیآنکه خسته بشم.
اردک : طرف رو ببین، انگار کاندیدا شده، همش از خودش میبافه.
جوجه 2 : بیچاره، طفلکی، بافندگیاش بد نیست.
خروس : (در حال عصبانیت) ساکت، ساکت (رو به گنجشک) از خودت نگو.
گنجشک: من در عمرم مرتکب هیچ خلافی نشدم، پس چطور میخواین مثه یه مجرم با من رفتار کنین، فریاد رو به ردههای بالا میرسانم.
اردک : (با تسمخر) نکنه جیرهخوار لاشخوری؟
گربه : اعتراض دارم.
خروس : اعتراض وارد است.
گربه : جناب رئیس و حضار محترم (رو به گنجشک) انگار ایشان افکارمون رو بازیچه خودشون قرار دادن، حتی جسارت نموده دادگاه رو تهدید میکنن. پس مجرمین سازمان یافتهاند و حتی سکوت موش در این جلسه دادگاه یه سیاسته، در اینجا بعنوان وکیل مدافع حیوانات اعلام میکنم صفا و صمیمت دیگر مرده، مگر آنکه همت بکنیم به زورگویان جواب دندان شکنی بدهیم.
مرغ وجوجه 1و2 و اردک: احسن، احسن، احسن
جوجه 1و2 : ناظق ما صادق است.
مرغ و اردک و جوجه1و2: ناطق ما صادق است، ناطق ما صادق دق است ، ناطق ما صادق است. (بهتر است در این قسمت صحنه با توجه به خلاقیت فردی کارگردان اشعاری به صورت موزیکال اجرا شود)
خروس : ساکت، ساکت (رو به گنجشک) چنانچه مطلبی بعنوان آخرین دفاع دارین به دادگاه ارائه نمایین.
گنجشک: از ریاست محترم دادگاه درخواست میکنم تا ازشاکیان بپرسن دلیل و مدرکی زنده علیه من دارن، ارائه نمایند، والله ادعای شرف میکنم.
اردک : جناب رئیس، یقین دارم گنجشک درلباس جاسوسی با جوجه1و2 طرح دوستی ریخته.
مرغ : پس میگی عامل اصلی اینهمه جارو جنجال گنجشک میتونه باشه، ولی هیچ باورم نمیشه.
جوجه 1 : جناب رئیس، اجازه میدین حرفهایمون رو بزنیم؟
خروس : البته، شما به عنوان مضروب این قضیه میباشید.
جوجه1 : گنجشک بیگناهست، یقین دارم بیگناهست، حتی آزارش به کسی نمیرسه. پس چطور میتونه یه شبه دو تایمون رو از پای دربیاره؟!
اردک : راست میگی، از گنجشک محاله، این کاریه قلب سنگ دله، که رحم و مروت نداره.
گنجشک: جناب رئیس (اشاره به مشاور) بارها بارها، جناب مشاور شما منو بخاطر اوج گرفتنم ستاره سیاه صدا میزد، پس من سریعاً اعلام میدارم جناب مشاور دادگاه، ستاره سیاه شما قلب سیاه نداره، آن هم خبرچینی کنم. دوستان دیرینهام، جوجه های خوش سخن رو جلوی چشام آش لاش کنن.
گربه : جناب رئیس، آیا نظر پزشک قانونی مشکلمون رو حل نمیکنه؟
خروس : پزشک قانونی(مکث)، ولی خودتون میدونین مدتیه بوقلمون از محلهمون رفته مشکلمون اینه فعلاً به پزشک قانونی دسترسی نداریم از طرفی دادگاه بدون اعلام تنفس میخواد کارش رو تموم کنه.
مرغ : ولی، ولی، من یه چیزهایی میدونم آخه عمری با بوقلمون بودم.
خروس : پس تو از کالبدشکافی چیزهایی میدونی. خوبه، عالی شد، پس خودت نتیجه رو اعلام کن.
گربه : جنازه که نداریم، از کالبدشکافی حرف میزنین.
خروس : (نگاهی به مرغ میاندازد) پس از شما میخواهیم بعنوان پزشک جلسه دادگاه قضیه رو پیگیری کنین .
مرغ به طرف جوجه1، اردک میرود، و با یک ژست خاصی به آنها نگاهی میاندازد.
مرغ : جناب رئیس، تنها راه حل شناسایی مجرم از نظرمن به عنوان پزشک جلسه دادگاه اینه جای زخم رو دقیق؛ خیلی دقیق ببینم. (نگاهی به زخمها میاندازد) عجب، با اجازه زئیس، لطفاً متهمین رو بیاورید(گنجشک و موش را بطرفش میبرند، اشاره به گنجشک) خب یه نوک (اشاره به بدن جوجه1) روی این قسمت بدنش بزن (گنجشک نوک میزند) خوبه، حالا نوک خودت رو روی زخم بذار (گنجشک نوک را روی زخم میگذارد) خوبه، حالا روی زخم قبلی بذار (گنجشک نوک را روی زخم قبلی میگذارد) خوبه (اشاره به موش) حالا شما روی قسمت بدن اردک گاز بگیر(موش لبش را روی بدن اردک قرار میدهد و گاز میگیرد. اردک سر و صدا میدهد) یواش، یواشتر، حالا شما لب رو بذار روی زخم (موش لبش را روی زخم میگذارد، گاه گاهی سرش را بالا میگیرد. مرغ نگاهی میاندازد) خوبه حالا لطفاً لب رو بذار روی زخم قبلی (موش لبش را روی زخم قبلی میگذارد. مرغ نگاهی میاندازد و سریع از جایش میپرد) فهمیدم، فهمیدم، متهم واقعیمون همین موش بزدل هستش.
خروس : (در حال عصبانیت) چرا به شخصیت بز اهانت میکنی؟
سگ : کاری نکن، بجای تقدیرنامه توبیخنامه روی دمت بچسبونم.
مرغ : (شرمنده) با عرض معذرت، پوزش میطلبم، اشتباه لفظی بود، جداً عذرمیخوام.
گنجشک خوشحال به نظر میرسد، ولی موش میلرزد و قصد فرار را دارد، خروس از مرغ میخواهد در سر جای منشی جلسه دادگاه قرار بگیرد.
خروس : (مکث) جناب منشی لطفاً حکم دادگاه رو قرائت کن.
مرغ : با توجه به مطالب پرونده و اتهامات منتسبه در کیفرخواست موش به عنوان متهم اصلی شناخته شده و حکم اعدامی آن قبل از غروب آفتاب در انظار حیوانات اهلی به اجرا درمیآید. والسلام. کلام تمام.
موش : (میلرزد) اعتراض دارم. باور کنین، بیگناهم، بذارین حقیقت رو برایتون بگم.
خروس : بسیارخب، فقط فرصت اینو داری وصیتی بکنی.
موش : تنها وصیتم به بازماندگانم اینه حکایتم رو توجه کنن.
خروس : سعی کنین، مختصر بگین.
موش : مدتی به فکر گوشت چرب و نرمی بودم. ولی گربه این فرصت رو به من نمیداد. تا اینکه یه روزی روباه به من گفت: اگه قصد شکاری بزرگتر از خودت داری کافیه، در چندین نوبت اونو زخمیاش کنی تا مریض حال بشه بدن لش رو پیدا کنه، اونوقت همه ازش خسته میشن، بیزار میشن، تردش میکنن، تو هم راحت میتونی صیدش کنی، پس عامل اصلی روباهه، روباهه. روباه خیلی مکاره.
خروس : شما مدرک زندهای علیه روباه دارین به دادگاه ارائه نمایین.
موش : (پاکتی را باز میکند) این هم داروی بیهوشی، قرار بود بخوردتان میدادم، همینکه میخوابیدین جوجه ها رو به روباه که الان پشت صخره کمین کرده نشونش میدادم اونهم بطرف بقیه شما میاومد.
خروس : اگه حرفهایت صحّت داشته باشه دادگاه با چند درجه تخفیف حکم تعبیدی رو برات صادر میکنه.
موش : باور کنین عین حقیقت رو گفتم.
سگ : جناب رئیس، پس ما خودمون رو به خواب میزنیم.
مرغ : شاید درکار موش کلک باشه. اونوقت جوجه
های نازنینم رو ببره؟
سگ : (نگاهی به گربه) جناب وکیل مدافع بیرون میخوابن ، زیرکانه موش رو نگاه میکنه.
گربه بیرون میرود. بقیه حیوانات خودشان را به خواب میزنند. سگ نگاهی جسورانه به بیرون میاندازد. آنگاه خواب رفتن همه را چک میکند. اردک را بیدار میبیند.
گربه : اردک رو نیگاه کنین.
سگ : (رو به اردک) پس چرا نمیخوابی؟
اردک : آخه میترسم منو خوابم ببره، اونوقت تکلیفم چی میشه؟
مرغ : تو نمیترسی، اگه ترس توی دلت باشه، خوابت نمیبره.
خروس : بس کنین، بگیرین بخوابین.
مجدداً حیوانات خودشان را بخواب میزنند. سگ احساس رضایتی میکند. و با علامت دست موش را میفهماند تا کارش را شروع کند. موش جوجه ها را کشان کشان بطرف بیرون صحنه میبرد. لحظهای بعد روباه آهسته خوشحال و خندان وارد صحنه میشود. روباه بطرف همه حیوانات میرود و به آرامی روی بدن همه آنها دست میکشد و احساس خرسندی میکند. کنار خروس میایستد و به آرامی دستی بر روی بدنش میکشد. با صدای خروس همه حیوانات بطرف روباه یورش میبرند. روباه زیر دست و پای حیوانات زوزه میکشد. نور صحنه قطع میشود. صحنه فیکس.
والســلام
تاریخ نگارش:۱۳۶۷/۹/۱۳
بازنویسی مجدد: ۱۳۷۱/۱۰/۱۳
نمایشنامه: پای بیگانه
نویسنده: سید حسین سیدی رکنی
*تذکر: هرگونه اجرای این متن منوط به اجازه کتبی نویسنده است.
تلفن تماس: 1970- 112 -0911
sokhannews@yahoo.com
1401/4/18 21:59
1395/9/18 20:27
1395/2/28 2:19
1403/5/13 1:28
1402/2/10 1:23
1400/2/9 19:28
1399/10/28 4:25
1399/9/3 8:34
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
نام *
ایمیل *
وبلاگ
دیدگاه
سخن سردبیر
سخن تازه
سخن داغ
شهرهای شمالی
گوناگون
ادبیات
نیم نگاه
دلمشغولی ها
خواب ننه آقا
بسته خبری
دلنوشته ها
سرگرمی ها