تاریخ انتشار: 1399/9/24 8:27     /     کد خبر : 4044     /     دسته خبر : خبر سیاسی
جریان اصلاحات را شاید بتوان یکی از نمونههای بارز حفظ وحدت در میان جریانهای سیاسی دانست؛ همانهایی که علیرغم تفاوت سلیقه، اما همیشه چه اشتباه و چه درست پای تصمیمی که گرفته بودند میماندند و با تمام شخصیتهای خود از آن دفاع میکردند. برای مثال آنها در سال ۹۲ با دو نامزد یعنی حجتالاسلام و المسلمین حسن روحانی و محمدرضا عارف وارد عرصه رقابت ریاست جمهوری شدند، اما در نهایت تنها یک نفر از آنها در کارزار رقابت باقی ماند و محمدرضا عارف نامزد انتخابات ریاست جمهوری آن سال در ۲۱ خرداد با انتشار اطلاعیهای بر روی سایت خود از ادامه حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری انصراف داد و رئیس دولت اصلاحات هم با حمایت از حسن روحانی آرای سبد عارف را به روحانی تقدیم کرد.
قربانعلی قائمی فعال اصلاح طلب در گفتوگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، در توضیح این موضوع گفت: زمان انتخابات ۹۲ در جمعبندی دوستان به این نتیجه رسیدند که روحانی شانس بیشتری در برابر رقبا دارد و به همین علت عارف کنار رفت، موضوعی که البته مشابه آن در انتخابات ۹۶ هم تکرار شد.
آنها در انتخابات مجلس دهم هم ترجیح دادند تا با یک لیست واحد به نام لیست امید که توسط شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان ارائه شد، وارد عرصه رقابت شوند، لیست امید در دور اول و دوم انتخابات مجلس دهم توانست با کسب ۱۲۴ کرسی غیرمشترک با لیست اصولگرایان اکثریت نسبی دهمین دوره مجلس شورای اسلامی را به دست آورد. پس از این پیروزی محمدرضا عارف رئیس شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان رمز پیروزی لیست امید را یکپارچگی و وحدت بین قوای اصلاح طلب و حامیان دولت در این دور از انتخابات عنوان کرد. ناگفته نماند که حمایت و پیام ویدیویی سید محمد خاتمی از «لیست امید» با نقل قول «رأی دادن به هر دو فهرست، به تمامی افراد هر دو فهرست، تَکرار میکنم به تمامی افراد هر دو فهرست» در شبکههای اجتماعی خبرساز شد و کارزار تَکرار میکنم را بین توده طرفدار اصلاحطلبان به راه انداخت.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ هم اسحاق جهانگیری معاون اول دولت روحانی که از همان ابتدا دارای گرایش اصلاحطلبی بود و از مؤسسان حزب کارگزاران سازندگی هم بهشمار میآمد به عنوان نامزد پوششی وارد عرصه رقابت شد، لقبی که البته خودش آن را هرگز نپذیرفت و حتی در پاسخ به انتقادها گفته بود، من از استانداری تا معاون اول ریاستجمهوری را طی کردهام؛ چرا نباید رئیسجمهور شوم! جهانگیری حتی در ششم اردیبهشت ۹۶ در حیاط هیئت دولت به خبرنگاران گفت که اهل انصراف نیست و با رد پوششی بودنش گفت که دوست دارد رئیسجمهور شود! اما سرانجام در روز سهشنبه ۲۶ اردیبهشت به نفع حسن روحانی کنارهگیری کرد. ناگفته نماند که در آستانه تب و تاب انتخابات بود که پیام ویدئویی رئیس دولت اصلاحات مبنی بر اینکه "رای به روحانی را تَکرار کنید" در کانالهای وابسته دست به دست شد. محمود واعظی، رئیس دفتر رئیسجمهور برای یادآوری همپیمانی با مدعیان اصلاحات اظهار کرد: اینکه در سال ۹۶ در کنار اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری تلاش کردیم، با هم کار کردیم و ایستادیم تا این دولت انتخاب شود، درست است.
بماند که سالها قبل یعنی در ۷ آبان ۱۳۷۵ هم میرحسین موسوی گزینه قاطع چپگراها با انتشار بیانیهای اعلام کرد که در این انتخابات نامزد نخواهد شد و بعد از بیانیه او یعنی در روز ۲۳ دی ماه همین سال؛ مجمع روحانیون مبارز نام سید محمد خاتمی وزیر ارشاد سابق دولت مرحوم آیتالله علی اکبر هاشمی رفسنجانی را به عنوان گزینه خود اعلام کرد؛ پس از قطعی شدن او به عنوان نامزد جریان اصلاحات در انتخابات، بسیاری از مردم با شک و تردید به او نگاه کرده و احتمال روی کار آمدن او را بعید میدانستند، اما با حمایت همه جانبه شخصیتهای این جریان و برخی از اعضای حزب کارگزاران سازندگی اوضاع تغییر کرد؛ اما خب اوضاع همیشه بر یک مِنوال باقی نمیماند
در انتخابات مجلس یازدهم اما اتفاق دیگری رخ داد؛ روزهای پایانی فرصت ثبت نام نامزدها بود؛ اما خبری از ارائه لیست انتخاباتی اصلاح طلبان نبود؛ تا اینکه در پانزدهم بهمن ماه سال ۱۳۹۸ شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان خروجی جلسه حود را اعلام کرد که چند جمله بیشتر نبود: «شورای عالی سیاستگذاری جبهه اصلاحطلبان در تهران لیست انتخاباتی ندارد. احزاب میتوانند با نام و عنوان خود از نامزدهای مورد نظرشان حمایت کنند.»
یک روز بعد از این ماجرا زمزمه لیست ائتلافی ۱۲ حزب اصلاحطلب که نامزدهایی از آنها توانسته بودند از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند به گوش رسید، حزب «ندا» «کارگزاران»، «مردمسالاری»، «اعتماد ملی» و چند حزب دیگر از جمله احزابی بودند که گفته میشد قرار است در این ائتلاف حاضر شوند. با پر رنگ شدن این زمزمهها شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان در بیانیهای اعلام کرد: «طبق مصوبه شورای عالی سیاست گذاری جبهه اصلاح طلبان مورخ ۱۵بهمن ماه ۱۳۹۸، اصلاح طلبان هیچ لیست ائتلافی تحت این عنوان و یا هر عنوان دیگری که تداعی کننده ائتلاف اصلاح طلبان باشد، نخواهند داشت و هر ائتلافی تحت این عناوین قویاً تکذیب میشود» در نهایت انتخابات مجلس یازدهم در تاریخ دوم اسفندماه ۹۸ برگزار شد و در این رقابت حزب ایران سربلند (وابسته به جریان اصولگرا) به طور کامل در تهران رای آورد؛ اما شاید بد نباشد که به دلایل این شکست هم نگاهی بیاندازیم.
محمد قوچانی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران در یادداشتی یکی از دلایل شکست سنگین اصلاحطلبان در انتخابات مجلس یازدهم را ناکامی کارنامه اصلاحطلبان در دولت و مجلس عنوان کرد و گفت: ما از اصولگرایان شکست نمیخوریم، ما به خود میبازیم به کارنامه «امید» و به قهر «مشارکت».
اینها اما شاید تنها مقدمهای باشد برای احوال سالهای دور و مقایسه با این روزهای جریان اصلاحات.
حزب کارگزاران سازندگی از اولین احزاب اصلاحطلب بود که اواسط شهریورماه امسال با تشکیل دو کارگروه برای رایزنی با احزاب و شخصیتها و دیگری برای تدوین برنامههای حزب و بررسی صلاحیتهای نامزدهای احتمالی پا به میدان انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ گذاشت و در نهایت پس از گمانهزنیهای فراوان اول آذرماه محسن هاشمی در مصاحبهای با بیان اینکه در چند ماه گذشته، در جلسات شورای مرکزی و کمیته سیاسی حزب کارگزاران، تصمیم گرفته شد که این حزب بهعنوان یکی از احزاب شاخص اصلاحطلب، در انتخابات ریاستجمهوری فعال باشد و از نامزد این طیف حمایت کند، گفت: فهرست بلندی از نامزدهای احتمالی ریاستجمهوری که میتوانند مورد حمایت اصلاحطلبان باشند، تهیه شده تا ضمن گفتوگو با آنان میزان جدیبودن حضورشان در انتخابات و همچنین دیدگاههایشان بررسی شود.
وی اسامی این فهرست را چنین برشمرد: سیدحسن خمینی، اسحاق جهانگیری، محمدرضا خاتمی، محمدرضا عارف، محمدجواد ظریف، علی مطهری، رضا اردکانیان، علی لاریجانی، مسعود پزشکیان، محمدجواد آذری جهرمی، محمدباقر نوبخت، سورنا ستاری، عبدالناصر همتی، علیاکبر صالحی، محمد صدر، مجید انصاری و عبدالواحد موسویلاری. معصومه ابتکار و شهیندخت مولاوردی. پس از این اظهارات انگار آتش زیر خاکستر اصلاح طلبان بر افروخته شد و تیغ تیز انتقادات اصلاحات دامن کارگزارانیها و نامزدهای احتمالی آنها را گرفت.
عیسی چمبر عضو شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، پس از انتشار این لیست گفت: قطعا ما نمیتوانیم از سوی کل جریان اصلاحات صحبت کنیم، زیرا نمایندگی این جریان بر عهده ما نیست و بهتر است که سایر افراد هم این اقدام را انجام نداده و صرفا از سوی حزب خودشان صحبت کنند.
محمد زارع فومنی دبیرکل حزب مردمی اصلاحات هم در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان،گفت: هیچ اصلاح طلبی لیست کارگزاران را قبول ندارد و متاسفانه کارگزاران به دنبال اختلاف افکنی در بین اصلاح طلبان است. او تاکید کرده که گزینه اصلی کارگزاران برای انتخابات علی لاریجانی است و مجمع روحانیون مبارز و حزب اتحاد ملت هم در پی به صحنه کشاندن آقای موسوی لاری هستند.
علاوه بر این روزنامه صبح نو نوشته است: رقابت مقدماتی میان اصلاح طلبان برای ریاست جمهوری ۱۴۰۰ جدیتر از قبل شده است، رقابتی میان عملگرایان اصلاح طلب و حامیان حسن روحانی و چهرههای شاخص اتحاد ملت؛ رقابتی که گرچه با برخی اسامی حاشیهای پیچ و تاب رسانهای میخورد، اما به نظر میرسد در نهایت حول دوگانه لاریجانی- ظریف شکل خواهد گرفت، رقابت مقدماتی اصلاح طلبان بعد از به قدرت رسیدن دموکراتها در ایالات متحده جدیتر از قبل و با مباحث جدید پیش میرود.
همچنین رادیکالهای اصلاح طلب به دنبال گزینه حداکثری برای انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ هستند و جدا از پروپاگاندا که گزینه هایی چون رضا خاتمی و محسن صفایی فراهانی را مطرح میکنند در عالم واقعیت از سید حسن خمینی و محمد جواد ظریف نام میبرند. آن گونه که پیش از این بیان شد، اعتدالیها توانسته بودند تا حدود زیادی راه را برای حمایت هیاتامنا از علی لاریجانی تسهیل کنند و محمد جواد ظریف را به عنوان بخشی از کمپین لاریجانی مطرح کنند. مذاکرات با علی لاریجانی، اما جدیتر از همیشه جلو رفت و او از شروطش برای نامزدی سخن گفت که مهمترین آنها مطرح شدنش به عنوان گزینه مشترک اعتدالیون راست و چپ بود. در این میان گفته میشود که حسن روحانی نقش فراوانی در متقاعد کردن لاریجانی برای ورود به صحنه انتخابات داشته و او را تا حدود زیادی برای ورود به این صحنه متقاعد و ترغیب کرده است.
برخی از اصلاح طلبان معتقدند که ظریف در هر حالتی باید ثبت نام کند تا مانند مرحوم هاشمی در سال ۹۲ از رد صلاحیت او هم انرژی برای موفقیت نامزد ائتلافی چون علی لاریجانی پدید آید. این بار، اما جای ظریف و هاشمی با هم عوض میشود و لاریجانی هم جایگزین روحانی می گردد؛ بنابراین تا اینجای کار به نظر میرشد که حضور علی لاریجانی در انتخابات قوت بیشتری گرفته است. حال اما باید دید که شخصیتهای اصلاح طلب تا چه میزان علی لاریجانی را به عنوان نامزد اصلی این جریان خواهند پذیرفت؟
شناسنامه اصلاح طلبی علی لاریجانی کجاست؟ این سوالی بود که برای یافتن پاسخ آن به سراغ برخی از شخصیتهای اصلاح طلب رفتیم.
برای مثال قربانعلی قائمی فعال اصلاح طلب در گفتوگو با گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان میگوید که شخصا به عنوان یک فرد عادی باید بگویم که با شرایطی که برای برادران لاریجانی وجود آمده آنها امروز مهرههای سوخته محسوب میشوند و هر کسی روی آنها سرمایه گذاری کند، قطعا نتیجهای جز باخت عایدش نخواهد شد.
احمد شریف عضو شورای عالی اصلاحطلبان هم در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، گفت که معتقدم دیگر اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدند که اگر قرار است که نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی کنند، حتما باید شناسنامه اصلاحات داشته باشد و سابقه روشن و شفافی در گذشته داشته و معتقد به اصلاحطلبی باشد تا در صورت احراز پست ریاست جمهوری برنامههای اصلاحطلبان را اجرایی کند.
علاوه بر این محسن میردامادی، دبیرکل سابق حزب مشارکت، از مخالفان حضور لاریجانی در جمع اصلاحطلبان است، او گفته است که «حمایت اصلاحطلبان از لاریجانی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ خیلی دور از ذهن و شاید بتوانیم بگوییم غیرممکن است». صادق زیباکلام نیز گفته بود «معرفی آقای لاریجانی به عنوان گزینه ریاستجمهوری توسط اصلاحطلبان به معنی ازبینبردن تتمه آبروی اصلاحطلبان و زیرسؤالبردن تمامی اقدامات و در واقع ازبینرفتن آبروی آنهاست».
حالا بماند که زارع فومنی در بخش دیگری از صحبتهایش به موضوع دیگری هم اشاره کرده مبنی بر اینکه اگر چه گزینه اصلی کارگزاران برای انتخابات علی لاریجانی است؛ اما مجمع روحانیون مبارز و حزب اتحاد ملت هم در پی به صحنه کشاندن آقای موسوی لاری هستند. عیسی چمبر هم گفته است که اولویت حزب ما نامزد اختصاصی و حزبی خواهد بود؛ از همین رو در تلاش برای تحقق این هدف هستیم و تا امروز هم همین برنامه را پیش بردیم؛ کمااینکه ما الان فرصت رفتن به سمت گزینهها و روشهای منسوخ شده را نداریم؛ زیرا اصطحکاک در سطوح سیاسی کشور باعث میشود که جریان اصلی کشور قفل شده و پیش نرود؛ صادق خرازی در حال حاضر گزینه حزب ندای ایرانیان است و اگر تمایل به حضور در انتخابات ریاست جمهوری آینده داشته باشد ماهم به عنوان دبیرکل از او حمایت خواهیم کرد.
او همچنین تاکید کرده که در این انتخابات دو گانه اصلاح طلب و اصولگرا چندان مطرح نباشد؛ به بیانی دیگر امروز مناسبات سیاسی کشور ما تغییراتی داشته و باید این تغییرات پذیرفته شود، در واقع در انتخابات آتی باید بر روی مسائل اصلی کشور یعنی کارایی و مبارزه با فساد تمرکز کنیم؛ اینها مسائلی هستند که ممکن است یک نامزد اصولگرا قابلیت حل و فصل آنها را داشته باشد؛ در نتیجه ما نباید این شکل از قبیله گرایی را در انتخاباتهای مختلف دامن بزنیم ، زیرا پاسخ گوی نیازهای کشور نخواهد بود.
عبدالحسین موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات که از بزرگان این جریان سیاسی بزرگ در کشور است با حالت نا امیدانهای از خودی و غیرخودی شاکی است. از خودیها و امثال کرباسچی مینالد که تجربه اتحاد ۹۲ و ۹۶ را فراموش کردهاند و روندی پیش گرفته که باعث شکست در انتخابات خواهد شد. از غیر خودیها و جریان رقیب هم گله دارد که به هیچ اصولی پایبند نبوده و قصد تخریب جریان اصلاحات را دارند.او میگوید: «ناامید نیستم اما به دو دلیل خوشبین هم نیستم. دوستان ما تجربه موفق ۹۲ تا ۹۶ را فراموش کردهاند. اگر مانند این روزها آقای کرباسچی و دیگران حرف خود را بزنند و فضای این چنینی تا آخر ادامه یابد معلوم است که هم ۹۸ و هم ۱۴۰۰ را از دست میدهیم.» صحبتهایی که شاید بیش از پیش نشان از اختلاف شدی درونی اصلاحات داشته باشد و شاید یک سوال را به ذهن متواتر کند مبنی بر اینکه آیا مثل روال سابق فردی هست که با تَکرارهایش بتواند اصلاحات را بر سر یک سفره بنشاند؟
محمد زارع فومنی در پاسخ به این سوال که آیا رئیس دولت اصلاحات همانند دورههای قبل اصلاحات را دور هم جمع خواهد کرد؟ گفت: بعید میدانم که او هم بتواند اصلاح طلبان را در کنار هم جمع کند، زیرا نظرهای مختلف درون این جریان بسیار زیاد شده و مشکلات بسیاری وجود دارد؛ کما اینکه او به خوبی میداند که تَکرار کردنهایش در این دوره تاثیری نداشته و بعید است که مردم به افراد تکراری اقبالی نشان دهند.
او تاکید کرده است که بعید میدانم که اصلاحات بتواند مانند دورههای قبل وحدت داشته باشد، زیرا نامزدها و اختلافات درونی این جریان بسیار زیاد است و احتمالا اجماعی صورت نخواهد گرفت.
قربانعلی قائمی فعال اصلاح طلب هم در پاسخ به این سوال گفته است که اگر بخواهم واقعی با شما صحبت کنم باید بگویم که انسانهای عاقل در این انتخاباتی که هنوز پارامترها و شاخصهای نامزدها مشخص نیست صحبتی نخواهند کرد و باید سکوت اختیار کنند، اما قطعا سید محمد خاتمی هم به موقع نظر خود را مستقیم یا غیر مستقیم اعلام خواهند کرد.
او در پاسخ به این سوال که اگر اصلاحات به سمت علی لاریجانی برود رئیس دولت اصلاحات هم از او حمایت خواهد کرد؟ بیان کرد: اگر چنین اتفاقی بیفتد که البته به نظر من بعید است؛ رئیس دولت اصلاحات هم خودش را هزینه خواهد کرد و در نگاه اصلاح طلبان باید هزینه بیشتری را پرداخت، اما من بعید میدانم.
علی صوفی هم در این باره گفته است که فضای انتخاباتی پس از انتخابات ۹۸ بسیار مایوس کننده و سرد شده و این سردی کماکان هم ادامه دارد؛ من تا به حال صحبتی از رئیس دولت اصلاحات نشنیدم، اما مجمع روحانیون مبارز رویکردش این است که اصلاحات در انتخابات فعال باشد و مردم هم باید نسبت به سرنوشتشان حس مسئولیت کنند.
در پایان باید گفت حالا انگار زمین بازی تغییر کرده؛ این روزها اصولگرایان که معروف بودند به عدم وحدت همه عرم خود را جزم کرده اند تا با یک نامزد کار آمد پیروزی را از آن خود کنند و اصلاحات که همیشه وحدت را سرلوحه کار خود قرار می دادند, هر یک سازی جداگانه میزند؛ حال باید دید که در نهایت تَکرار کردنهای رئیس دولت اصلاحات قادر است آنها را سر یک میز جمع کند یا سرنوشت دیگری رقم میخورد.
1403/8/30 0:12
1403/8/29 8:6
1403/8/28 23:41
1403/8/27 9:11
1403/8/27 5:46
1403/8/25 10:12
1403/8/17 10:28
1403/8/13 8:2
1403/8/5 18:27
1403/8/4 22:13
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
نام *
ایمیل *
وبلاگ
دیدگاه
سخن سردبیر
سخن تازه
سخن داغ
شهرهای شمالی
گوناگون
ادبیات
نیم نگاه
دلمشغولی ها
خواب ننه آقا
بسته خبری
دلنوشته ها
سرگرمی ها