🔴درگیری کلامی خبرنگار با سردبیر روزنامه ذهنی🔴

درگیری کلامی خبرنگار با سردبیر روزنامه ذهنی

تاریخ انتشار: 1400/11/22 15:31 / کد خبر : 5133 / دسته خبر : سخن سردبیر

سخن نیوز: / رکنی / نویسنده کتاب اصول روزنامه نگاری در جراید

خ : سلام

س : سلام ، بنشینید.

خ : دیروز، بچه های دفتر روزنامه تماس گرفتن، که سردبیر روزنامه با شما کار خاصی دارن ، حال در خدمت شما هستیم .

س : چند ساله کارخبرنگاری می کنید؟

خ : بیش از سی سال واندی

س : هه هه ، با کدام روزنامه ها ؟

خ : سالها با خیلی ازروزنامه های چهاررنگ اززمان بدوتولدشان و همینطوردیگر روزنامه های تک رنگ ، والان هم سرپرست استانی سه روزنامه از یک موسسه مطبوعاتی کشورهستم .

س : برایشان چی می نوشتید ؟ والانم چی می نویسید ؟

خ : چطور؟ چیزخاصی اتفاق افتاده ؟

س : نه ، همینطوری پرسیدم .

خ : از سیاست ، اقتصاد ، علمی ، فرهنگی ، ورزشی ، هنری و حوادث و...

س : مطالب خبری ارسالی شما چاپ می شدند ؟ یا دور ریز؟

خ : مسلما درشروع کار هم دور ریز داشتم و هم اینکه با ویرایش مجدد توسط خود عوامل روزنامه به چاپ می رسید. جالب اینکه سخت پیگیرعدم چاپ اخبار ارسالی خودم از زبان سردبیر و یا دبیر سرویس خبر مربوطه می شدم .

س : سماجت شما تاثیرهم داشت ؟

خ : خیلی زیاد

س : پس از اول عادت کردی با خواهش و التماس مطالبتان را به چاپ برسانید.

خ : اما بنده چنین چیزی نگفتم ، بلکه ازدریچه آموزشی به کارنگاه می کردم.

س : آیا شما تاکنون با مدیریت قلمی خودتان با لگوی روزنامه های طرف قرارداد خود چهار صفحه مطالب ، تحت عنوان ویژه نامه استانی ارائه دادید ؟

خ : خیلی زیاد ، شایدهم بیش از 100 شماره

س : که اینطور، پس شما چرا برخی موارد در تنظیم گزارشات جهت انعکاس در روزنامه ایجاد چالش و رفع چالش می کنید؟ درصورتیکه شما بایستی فقط در جهت رفع چالش قلمفرسائی کنید.

خ : جناب سردبیر ، در شرایطی که چالشی نیست ، چگونه در جهت رفع آن قلمفرسائی کنیم.

س : نیازی نیست ، خودتان ایجاد چالش کنید ، بلکه مطالب روزنامه های دیگران را رصد کنید و در جهت رفع چالش آن ، نگارش خوبی داشته باشید.

خ : آن عده ازهمکاران رسانه ای که در رسانه خودشان از دستگاههای بخش دولتی و خصوصی مطالبی را به چاپ می رسانند ، که قابل مزاج مدیران دستگاههای مربوطه نمی باشد ، لابد با استناد به مدارک معتبر و مستند ورود پیدا می کنند . ولی وقتی ما که از محتوای اصل خبر یا همان کمی و کیفی ماجرای خبر مطلع نیستیم ، چه حرفی برای گفتن داریم.

س : گوش کن خبرنگار ، کار میدانی کن ، چنانچه بازهم از اصل ماجرا مطلع نیستید، از زوایای دیگر به فضای کار نگون بخت نگاه کنید. اصلا کارکرد دستگاه مربوطه را از دریچه دیگر درشت نمائی کنید. کارت برنده دست ماست . چون آنوقت روزنامه ما در میدان جنگ روانی بخاطر وجود اختلافات سلیقه سیاسی، دارای امتیازات ویژه می شود. اینجاست که روزنامه ما جهت بقای خویش بدنبال حفظ همین امتیازات کاذب است .

خ : پس شما به یک خبرنگار نیاز ندارید. بلکه به یک فرد میرزانویس نیاز دارید.

س : گوش کن خبرنگار، دوسال واندی جامعه شهروندی درگیرکروناست. از طرفی با رشد فعالیتهای قارچ گونه فضای مجازی شهروندان رغبتی به رسانه مکتوب نشان نمی دهند . و امروزه مثل قبل روزنامه ها در بدنه کیوسکهای مطبوعاتی سطح شهر آویز نمی شود. بیش از 85 درصد شهروندان از روزنامه ها در لباس کاغذ باطله استفاده می کنند.

خ : جناب سردبیر، شما فکرمی کنید چه کسانی لباس باطله را به تن مطبوعات ما کردند ؟ وجود کرونا دامنگیر دنیاست ، فضای مجازی قبل از کشورما در دیگر کشورهای بلوک شرق و غرب دنیا حرفی برای گفتن داشت. هنوزآنسوی آبها برخی از رسانه مکتوب برای خبرگزاریهای خودشان بعنوان منبع خبری هستند. ولی روزنامه های کیهان و اطلاعات و ایران .... امروز چکارمی کنند. با وجود اینهمه روزنامه های رنگا ورنگ در سایزهای مختلف چقدرآمارتولیدی خبردارند . جامعه مطبوعاتی کشورجهت کمی و کیفی سازی مطبوعات نیاز به چندین جلسه کارگروه قوی و قدر نیاز دارد . تا اقدامی صورت نگیرد، نیک بدانید، اهالی رسانه درمرگ تدریجی زود هنگام جنگل کشورسهیم هستند.

س : جایز نمی دانم وارد مباحث دیگر شویم، تاکید دارم روزنامه ما برای حفظ بقای خود نیاز به اسکناس دارد. همین و بس.

خ : خبرنگاری که به قوانین جامعه آن پای بند باشد و به حق و حقوق شهروندی احترام خاصی قائل شود. بایستی از انعکاس واقعیتها بعنوان تلنگر خودداری ورزد؟ از طرفی مدیران ضعیف با کارکردهای ضعیف را چنان با قلم شیوای خویش در افکار عمومی نخ نمائی کند . که مخاطب با مواجه شدن مطالب آن ...

س : تمامش کنید ... کلافه ام کردید ، فقط این جمله را در ذهنت یدک بکش ، فقط فقط آنچه را که روزنامه ما می خواهد بنویس.

خ : سکوت ما و امثالهم باعث پیدایش فساد ، شرارت ، احتکار ، جنگ زرگیری اختلاف سلیقه سیاسی بین نیروهای خدوم مملکت شده است .

س : گفتم وارد جزئیات نشوید.

خ : چنانچه آنزمان، کارگران را بصورت فله ای از کارخانه ها اخراج می کردند، سکوت نمی کردیم امروزه شاهد تعطیلی خود کارخانه های تولیدی نمی شدیم. چنانچه آنزمان ، مراسم ازدواج فله ای دانشجویان را دردانشگاهها خوشبینانه نگاه نمی کردیم، امروزه شاهد طلاق فله ای نمی شدیم. چنانچه آنزمان تراول های رنگارنگ درحذف سکه های چند ریالی رونمائی می شدند، سکوت اختیارنمی کردیم ، امروزه شاهد پرونده های اختلاس چند هزار میلیاردی در دادگستری ها نمی شدیم.

س : خبرنگارعزیز، چنانچه ، چنانچه را ولش ، بچسب به اسکناس ، با چنانچه گفتن نانوای سرکوچه نان شب تو را جلوی تو پرت نمی کنه. عزیز من، کاغذ روزنامه توی بازار نیست ، اگر زیر زمینی هم پیدا بشه ، به والله گرونه ، ما الان مجبوریم قربون صدقه این و اون بریم . تا یک صفحه گزارش آگهی بگیریم ، واسه همین میگم فقط فقط به اسکناس فکر کن ، نگاه آرمانی را فعلا بگذار داخل کیسه دربش را ببند. دیر بجنبی مجازی رو هوا کش رفته .

خ : یعنی برای یک لقمه نان ، رسالت رسانه ای ، دینی و انسانی را بی رحمانه زیر پای خود له کنیم . چون با اهداف روزنامه شما مغایرت دارد.

س : شما نگران خودتان باشید نه نگران دیگران .

خ : وقتی قلم خبرنگاردر چارچوب قوانین آن باشد ، لزومی برای نگرانی ندارد.

س: گوش کن جهت همکاری فقط یک راه حل وجود داره آنهم اینه از فردا مطالب و عکس فضای مجازی که قابل مانور داره و می شناسی در صفحات روزنامه چاپ می کنید . بچه های دفتر فاکتور می زنند آنوقت از ده تا کار پول سه تا را هم بگیری مرور زمان ذائقه ات عوض میشه .

خ : در کار رسانه با خود عهد بستم هرگز قلمفروشی نکنم .

س : پس خبرنگارعزیز، لطفا از قسمت مالی روزنامه برگ تسویه مالی خودتان را بیاورید . از امروز فعالیت شما دراین روزنامه به نقطه پایان رسید . موفق باشید .

خ : راستش منهم بخاطردرخواست یکی ازخبرنگاران پیشکسوت استان ، برای مدت کوتاهی با انتخاب یک نیرو جانبی تمایل به همکاری با روزنامه شما را نشان دادم . آخه روزنامه شما چیزی برای گفتن نداشت . و الان هم احساس می کنم آزاد و رها شدم ، خیلی خوشحالم ./.