تاریخ انتشار: 1402/2/3 20:1     /     کد خبر : 6200     /     دسته خبر : هنری
سخن نیوز: / رکنی روزنامه نگار و منتقد تئاتر/ به همت گروه نمایش سوته دلان با بیش از۸ ماه تمرین و ممارست ، نمایش آئینی دو طفلان مسلم به نویسندگی وکارگردانی بهزاد کاشفی ازفارغ التحصیلان کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر وجزء هنرمندان نامی تئاتراستان مازندران از تاریخ ۱۴۰۲/۱/۱۸ بمدت ده شب راس ساعت ۵/ ۸ هرشب درسالن نمایش مجتمع فرهنگی هنری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان بابل برای اجرای عموم بر روی صحنه رفت .
بازیگران نمایش // بهزاد کاشفی : مسلم بن عقیل / رضوان قنبری زاده : ابراهیم / امیرطاها صمدی : محمد / منیره عارفی : راوی / سید فضل الله میرزاده : قاضی شریح / شکرالله رودی : جارچی / علیرضا شیرزاد : حارث / سیده فاطمه یعقوبی : زن حارث / ملیکا قلی زاده : دخترحارث
دیگربازیگران همراه // فاطمه بوذرپور، امیرحسین طهماسب پور، کبری اصغرزاده ، امیرحسین صمدی ، امیر محمدخان علیزاده رودی .
عوامل اجرائی نمایش // دستیار کارگردان : مهدی حسن نژاد / عکاس ، فیلمبردار و مجری طرح : سید فضل الله میرزاده / منشی صحنه : فاطمه بوذرپور/ طراح موسیقی : مبین فروتن / مسول نور و صدا : رضا عباسعلی پور/ طراح دکورصحنه : بهزاد کاشفی ، محمد مهدی صمدی / اجرای دکور: شکرالله رودی / مشاور تعزیه و لباس : استاد علی اکبر اکبری ، سرهنگ منتظری
دراجرای نمایش آئینی دو طفلان مسلم گرچه برخی ازچهره ها برای اولین بار پا به صحنه نمایش گذاشتند . و این روایت حکایت از شجاعت و توانمندی هنرمندانه استاد کاشفی درارائه کارنامه قابل قبول برای علاقمندان هنرنمایش است . هنری که وزن نمایش درهویت بخشی دو چهره شاخص نمایش آن محمد و ابراهیم درایفای نقش طفلان مسلم ، می توان به چهره ابراهیم اشاره کرد که برای اولین بار پا به صحنه نمایش جدی گذاشت . سکوت سنجیده ومعنادار و لحن ابراهیم درطول اجرای آن بیانگر معصومیت و مظلومیت شخصیت فطری و سرشتی فرزندان مسلم بن عقیل را حکایت می کند . گرچه محمد با حفظ میمیک بسیارهنرمندانه درجای جای نمایش ، بخصوص درزمان وداع با مسلم و یا زمان رمزگشایی دیالوگهایش با زن حارث ، نگاه نفرت انگیز در دیداربا حارث حاوی ترس ، نفرت و نامیدی بویژه لحظات تسلیم شدن سرنوشت ، استیل بازیگری محمد و نفس نفس زدن پی درپی استرس آور آن انگار صدای تپش ضربان قلب در داخل سالن می پیچد . تجسم این تصاویر زیبا بیانگر تلاش وافر استاد کاشفی در کشف لحظات ماندگار نمایش در ذهن مخاطبین است.
ظهور دو چهره متفاوت از قاضی شریح با نگرش همسازی و لبیک به ندای مسلم بن عقیل و اهل بیت رسول اکرم (ص) از طرفی هم بعنوان مامورانتخابی با حس مزه کسب جایزه درهم چند رقمی ونهایتا نگاه وفاداری به عبیدالله بن زیاد جهت حفظ موقعیت اجتماعی خود از نکات بارز تحسین برانگیز نمایشنامه نویس نمایش است ، که در خلق آن بر اساس شرایط وجودی بعمل آمده فضای نمایش ، کارگردان قدرت مانور جهت هویت بخشی قاضی شریح را به درستی در لباس نرمی و خشونت در ذهن مخاطبین تداعی سازد . هرچند قاضی شریح در تشریح دو چهره متضاد به کمک میمیک و لحن بیان ، حرکات مخاطب پسندی را بتصور بکشد .
با توجه به ادبیات کلامی راوی نمایش بسیار حکیمانه و در خور فهم بود ، اما از طرفی بخاطرعدم همخوانی پوشش آن در عصر رویداد از لحاظ نحوه لحن بیان بخشی از سوز و گداز نقطه اوج نمایش روایت آویز کردن مسلم بن عقیل در ملا عام و سربریدن دو طفلان مسلم نتوانست روایت جانانه ای در ذهن های مخاطبین القاء کند . و به نوعی به کشدار بودن نمایش کمک کرد . که این عمل گاها باعث قطع ارتباط مخاطب با ادامه روند داستانی نمایش تلقی می شود . البته در نمایش های مدرن که بیشتر ابزارها حذف و بصورت المان شکل می گیرد . در تفهیم آن مشکلی نیست.
حضورنقش آفرینی زن حارث از منظر نمایشی بخاطر نرم خوئی با دو طفلان مسلم و مقابله سرسختانه با حارث آنهم از بدنه یک خانواده با دو نگرش اختلاف برانگیز قابل تحسین می باشد . حتی زن حارث با رعایت میزانسن مناسب و استفاده بجا ازعمق صحنه به گونه ای دیالوگهایش را یکی بعداز دیگری در ذهن دو طفلان مسلم مدینه فاضله کرد . که این دو طفل معصوم با وجود تمام نگرانی ها و خستگی های جسمی و روحی با احساس آرامش از امنیت خود ، خودشان را بخواب دعوت کردند. و صحنه ای که حارث وارد می شود . و نوع رفتار مقاومت ورزی زن حارث ، تلگنر جدی برای مخاطبین نمایش که در دفاع از ارزش ها چگونه بایستی ایستادگی کرد . ضرب المثل معروف برای گفتن حقانیت بایستی تازیانه را به پشت کمر مالید.
حال از بازیگری چهره واقعی حارث بایستی سخن گفت . حارث از ماموران خوشنام و مورد توجه عبیدالله بن زیاد است . نامی که دیگر ماموران عبیدالله بن زیاد و حتی مردان اهل کوفه از شنیدن نامش و دیدن چهره اش به وحشت می افتادند . حارث سرگشته از یک ماموریت سخت روزانه اش شبی دیر هنگام پا به خانه می گذارد . در شرایطی از بی نتیجه گرفتن تاخت و تاز روزانه اش می نالید . با چشمان از حدقه به درآمده ، بدن نحیف و ناتوان دو طفل معصوم را در شرایط نیمه خواب روی کف اتاق خانه اش ملاحظه می کند. صدای یکنواختی خنده قهقه مستانه حارث از زیبایی های کاربرد نمایشی استاد کاشفی است . مخاطب به عمق نمایش پی می برد . اما جهت دستیابی به شکل روند نقطه پایانی داستان صبورانه درسکوت مطلق روی صندلی سالن نمایش میخکوب می شود . در ادامه حارث با کشاندن خشم آور بدن دو طفل مسلم بن عقیل به بیرون از فضای اتاق و لحظه ای بعد حمل پیکر بی سر ابراهیم به داخل سن و درادامه آن بار دیگر حارث با صدای یکنواختی خنده قهقه مستانه ، اینبار با حمل کیسه حاوی دو سر بریده از دو طفلان مسلم بن عقیل ، گرچه تحمل این صحنه های دلخراش برای مخاطبین حزن انگیز است . اما هیچوقت این تصاویر ارزشهای دینی ماندگار از ذهن مخاطبین محو نمی شود.
درخصوص طراحی صحنه نمایش بایستی به این نکات توجه کرد . چنانچه روی سن جهت طراحی صحنه برحسب موقعیت های زمانی ومکانی نمایش ، فضایی را به این امر اختصاص دادیم . این نگاه را مد نظر داشته باشیم . که این صحنه از لحاظ ابزاری چه نصبی و چه آویزی همانند کاراکترهای نمایش روح زنده داشته باشند . یعنی در طول نمایش برای لحظه ای هم شده ابراز وجود داشته باشند . اینطور نیست درب و پنجره ای قابل باز و بسته شدن در طراحی صحنه بچشم بخورد. اما در طول نمایش اصلا گشوده نشود . نقاشی درب و پنجره مناسب ترین گزینه اینگونه صحنه های نمایشی است . حال چنانچه قرار است در طول نمایش از باز و بسته شدن درب و پنجره روی صحنه استفاده شود . از دو منظر خاص و عام بایستی به این پدیده نگاه کرد . چون جایگاه آن برای تماشاگر مخاطب به نوعی دیگر تعریف نشده باشد. چون جایگاه ورود و خروج کاراکترها از دو مدخل ورود و خروج چپ و راست انتهای صحنه تعریف شده است . اما در مقابل دیدگان تماشاگراین نمایش ، قاضی شریح دو بار از درب صحنه ای ورود و خروج می کند ، که از آن درب حارث ورود و خروج می کند . یا اینکه بر روی دیوار صحنه فانوسی استفاده می شود که در عصر رویداد ماجرا فانوسی نبود بلکه از مشعل بعنوان روشنایی استفاده می کردند.
درخصوص جلوه های ویژه یا همان افکت بایستی به این نکته اشاره کنیم گاها شاهد صدای موسیقی با تن بلند به گونه ای سوار بر دیالوگهای راوی نمایش و یا کاراکترهای نمایش و حتی ایجاد پارازیت درخلل دریافت پیام به مخاطبین منجر می شد . وقتی نت موسیقی با فضای رفتاری نمایش همخوانی ندارد . نوعی ایجاد خلل در کالبد نمایش است . همانطوریکه در ایجاد تصاویر به مفاهیم رنگ های گرم و سرد اهمیت بسزایی می دهیم . به انتخاب نوع نت موسیقی توجه ویژه ای داشته باشیم . انتخاب نت مناسب کمک یار مفاهیم پیام نمایش در قالب خشونت ترس دوستی و محبت و... می باشد . به ویژه نمایشی که تم مذهبی ، دینی عجین شده در ذهن مردم دارد، نت های موسیقی تعریف شده ای را می طلبد . گرچه درمواردی انتخاب نت موسیقی زمان مباحثه زن حارث با دو طفلان مسلم ، زمان صدای خنده قهقه حارث و نواختن طبل جارچی در نمایش قابل تحسین می باشد.
درخاتمه ضمن تقدیر و تشکر ازحمایت های بی دریغ هنرمندان و هنردوستان و دلسوزان متولی فرهنگی شهرستان درطول زمان اجرایی نمایش باعوامل این نمایش همراهی و همگامی داشتند . بعنوان یک تلنگر رسانه ای جهت خطاب به دست اندرکاران فرهنگی شهرستان به این نکته اشاره می کنم . نمایش آئینی دو طفلان مسلم بخاطرهمزمانی با شب های ماه مبارک رمضان و حضورفعالانه مردم درمساجد شرایط بسیارمناسبی جهت جمعیت سازی برای سالن نمایش بود. خروجی پیام این عوامل نمایش برای پربارسازی فرهنگ دینی وعقیدتی مردم این مرزوبوم بود. اما متاسفانه بخاطرسکوت برنامه سازان و اندیشه سازان این فرصت طلایی به فراموشی سپرده شد.
دیگرسخن اینکه نمایش آئینی دو طفلان مسلم به همت تلاش وافراستاد بهزاد کاشفی و دیگرعوامل اجرایی آن حرفی برای گفتن داشت .
سخن آخر/ کارگردان ، بازیگران و عوامل اجرایی نمایش دست مریزاد
1403/8/27 9:11
1403/6/16 18:7
1403/6/2 12:16
1403/5/16 13:42
1403/5/1 20:7
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
نام *
ایمیل *
وبلاگ
دیدگاه
سخن سردبیر
سخن تازه
سخن داغ
شهرهای شمالی
گوناگون
ادبیات
نیم نگاه
دلمشغولی ها
خواب ننه آقا
بسته خبری
دلنوشته ها
سرگرمی ها