تاریخ انتشار: 1402/9/19 17:36     /     کد خبر : 6758     /     دسته خبر : هنری
سخن نیوز : / رکنی روزنامه نگار و منتقد تئاتر/ به همت گروه نمایش تالیکاک نمایش *من لیلا هستم * به نویسندگی و کارگردانی امیر امیرنیا از هنرمندان نامی خطه سرسبز غرب مازندران بمدت ۳ شب متوالی از تاریخ ۱۵ آذر لغایت ۱۷ آذرماه در سالن الغدیر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان محمود آباد بر روی صحنه رفت .
دراجرای این نمایش شقایق قائی پور ، جمال خرمی ، الیاس حقیقی ، عباس بیژنی ، حافظ حسینی ، امیر حسین بابازاده ، حسین آهنزی و سعید علیجانپورایفای نقش داشتند.
دربخش عوامل اجرائی این نمایش مدیر و منشی صحنه غزاله شعبانی سرخنی ، موسیقی محمد محمدی، لباس زهرا نظری ، طراحی پوسترطاهره ابراهیمی ، افکت خاطره ابراهیمی ، گریم و تدارکات قادیا دسترنج ، طراح دکورامیرامیرنیا والیاس حقیقی با این گروه همکاری داشتند.
*من لیلا هستم * در دو روایت یا دردو فصل فضای حماسه آفرینی رزمندگان دوران دفاع مقدس و فضای بعد از دوران دفاع مقدس از دریچه بازماندگان و خانواده شهدا بتصویرکشیده شده است .
لیلا نوزادی که یکماه قبل ازتولدش ، پدرش درمنطقه جنگی اروند رود از توابع خوزستان اعزام می شود ، بی آنکه توفیق مرخصی جهت دیدار با خانواده اش داشته باشد . درطی عملیاتی منطقه اروند رود به درجه شهادت می رسد . حال لیلا سالهاست از زبان مادرش با خاطرات و تصاویر پدرش ارتباط قلبی پیدا می کند . و گاها برحسب چهره پذیرش تصویری، پدرش را در خواب می بیند . و مشتاقانه همکلام می شود و اینگونه شکل همکلامی درعالم خواب باعث آرامش و قوت قلبی لیلا می شود، بطوریکه لیلا درانجام کارهای مهم درعالم خواب با پدرش تبادل نظرمی کند . و کارهایش را وفق مراد دل پدرش انجام می دهد.
حال لیلا ۲۰ ساله درآستانه برگزاری ازدواج تصمیم می گیرد با لباس عروسی اش به اتفاق نامزدش طبق نشانی های گرفته شده از پدرش درعالم خواب به منطقه اروند رود برود . و با خاکهای اطراف سنگرپدرش در رابطه با ازدواجش زمزمه کند ، تا بدینگونه کسب تکلیف کند.
امیر امیرنیا نویسنده و کارگردان پیشکسوت تئاترخطه شمال کشوربا توانمندی خاصی توانست . با اجرای هنرمندانه دو فضای فیزیکی جنگ و بعد از جنگ رابا اجرای نمایش *من لیلا هستم * ، بخوبی برای مخاطبین بتصویر بکشد . و خلق این اثر دراصل تداعی سازی ذهنی برای نسل سهم در جنگ و برای نسل سهام خواه جنگ قابل حکایت بود و از دریچه دیگر می توان گفت کار نسبتا جدیدی در برابر دیگر آثارهنری به موضوع جنگ و بعد از جنگ پرداخت شده است .
این پدرشهید همانند دیگر رزمندگان اسلام با لبیک به رهبر و دفاع از آب و خاک وطن وحفظ ارزشهای اسلامی پا به صحنه جنگ گذاشت به گونه ای که درمسیر ایثارگری و جانفشانی از تمام امتیازات دنیوی خط بطلان کشیده بود . از طرفی لیلا درفرصتی بدست آمده به بهانه ازدواج پا به صحنه محل واقعه جنگ می گذارد تا از نزدیک فضای مقاومت رزمندگان را با بازی کردن خاکها درمشتهایش لمس کند و احساس آرامش بگیرد . خاکی که آغشته بخون پدرش و دیگر شهدای جنگ است . و با بوئیدن خاکها زمزمه هائی را با خودش نجوا می کند . زمزمه هائی که حس مطالبه گری برای نسل جدید را به ارمغان می آورد.
اصغرکاراکتر نمایش درفضای اول با لباس رزمنده درجمع گروه تیمی عملیاتی قرارمی گیرد که بخشی از افراد گروه تیمی به شهادت و بخشی هم از این گروه منفعک شده و به سمت جلو و به سمت عقب برگشتند . ولی این گروه تیمی انگشت شمار دراصل در یک محاصره دشمن قرارگرفتند . چهره واقعی اصغر بعنوان فرد خود گزینشی به خط مقدم جبهه درطول نمایش بخاطر وجود ترس واسترس ازمرگ نسبت به دیگر همسنگرانش بهم ریخته تر است . بطوریکه اصغرترسو جنگ را ناتمام گذاشت و رفت.
از زیبائی ویژه شخصیت پردازی کاراکترها در پروسه زمانی نمایش حفظ یگانگی رفتار شخصیتی کاراکترها در روند نقش اجرائی آن بنحو منطقی و اصولی است و چنانچه قراراست تغییر پذیری دررفتارکاراکتر شکل بگیرد، این تغییر پذیری بایستی دلایل مستحکم عقلانی بهمراه داشته باشد . اینجاست از بازی اصغر بخاطرحفظ شخصیت بایستی به فال نیک گرفت . از طرفی بازی حسین و حجت بخاطررعایت میزانسن ، قدرت بیان گیرا در فراخور صحنه و داشتن حرکات بدنی متناسب با شکل بازی نمایشی و استفاده درست ازعمق صحنه بر جاذبه کار افزود . که این بیانگر تجربه عملی هنرمندان فوق الذکر درکارنامه هنر تئاتری آنان و تاکیدات بجای کارگردان نمایش استاد امیر امیرنیا بستگی دارد.
درفضای دوم نمایش و یا همان بعد ازپایان جنگ با چهره لیلا و نامزدش در مقابل اصغرترسوی فضای اول این بار بعنوان فردی از گروه تفحص مواجه ایم . لیلا دختری ماجراجو و تیزبین که درطول بازی بدنبال شفاف سازی مطالب فشرده ذهنش یا فریادهای زیر آب ناگفته مانده مشغول است . گرچه ریتم آوای کلمات دیالوگهای لیلا با ریتم حرکات بدنی بازی در نمایش بسیارسنجیده وهمخوانی داشته است . و مخاطب ازلحاظ درک مفهومی هیچ مشکلی نداشت ، و مواردی تماشاگران با تکاندادن سرشان گفتارش را تصدیق می کردند ، گرچه انتخاب نت موسیقی در لحظاتی از روند بازی لیلا آزاردهنده یا پارازیت کارمحسوب می شد . ولی لیلا بعنوان فردی سهام خواه جنگ و یا فرد مطالبه گر جنگ با بیان معضلات اجتماعی روز جامعه شهروندی تماشاگران را به سکوت مطلق دعوت می کرد . لیلا با شدت حرارت ناشی از ناراضیتی شرایط بعد از جنگ چنان کلمات را بسوی ذهن تماشاگران پرتاپ می کرد . گویا حرفی برای گفتن زیاد دارد.
جالب اینکه پدر لیلا بعد از مطلع شدن تولد فرزندش لیلا در بیرون از سنگر کنار همرزمانش گفت ، مسیر نهایی مون شهادته . چرخ روزگار دخترمون بزر گ میشه ، وقتی تنها میشه یا به من حق میده چرا بخاطر جنگ رهایشان کردم یا اینکه تحت تاثیر تبلیغات میشه . حال لیلای مطالبه گر به تنهائی در لباس فرزند شهید از دو دریچه به جایگاه نیروی انسانی امروزی در قالب رزمندگان دیروزی و وجود ابزار پوششی یا همان چتر طیف سیاسی مثل طوفان کلماتی را در ذهن مخاطبان نمایش پرتاب می کند . آنهم بدون مکث و انتظار دریافت پاسخ ، اما دیالوگهایی از جنس رها سازی مفاهیم بدون دریافت پاسخ آن چندان در فضای صحنه نمایش خوشایند نیست . هرچند بر این باورم کاراکتر روی سن حرفی برای گفتن داشته باشد . تا دیگران تحملی برای دیدن آن داشته باشند . اما با حفظ حد و حدود صحنه نمایش .
درخصوص کارگردانی نمایش *من لیلا هستم * به این نکته اشاره می کنم . کارگردان قبل از انتخاب متن نمایش و یا همان نمایشنامه برای اجرای نمایش مناسب جایز است ابتدا با چندین بار مطالعه روی متن نمایش ، نمایش ذهنی در تصورات ذهنی خویش تجسم نماید و مدیریت رفتاری سنجیده در تصورات ذهنی باعث اجرای نمایش استخواندار می شود . وگرنه نازیبائی ها به آسانی در صحنه نمایش جلوه پیدا می کند . استاد امیر امیرنیا در این نمایش بعنوان نمایشنامه نویس از توانمندی نگارش قلمی خویش استفاده کرده است و براین اساس بعنوان فرد اشراف به درون مایه پیام نمایش در اجرای آن بایستی قابلیت های بیشتری از خود نشان می داد. در اجرای این نمایش دو اصل مهم زمان و مکان به آسانی رها شده است . فضای جنگ و فضای بعد از جنگ آنهم با اشاره وایماء مبنی بر اینکه زمان نوزادی لیلا حضور فیزیکی پدر لیلا با وجود دکور صحنه نمایش و زمان حضور فیزیکی لیلا در غیاب پدر در کنار سنگر پدر یک پروسه زمانی طولانی را در ذهن تماشاگر القاء می سازد بدون اینکه تغییری در فضای دکور صحنه ایجاد شود . پس کارکرد دکورساز نمایش چیست . برای توجیه این پروسه زمانی دکور نقشی ندارد.
کلام آخر ، کارگردان ، بازیگران و عوامل اجرایی نمایش دست مریزاد.
1403/8/27 9:11
1403/6/16 18:7
1403/6/2 12:16
1403/5/16 13:42
1403/5/1 20:7
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
نام *
ایمیل *
وبلاگ
دیدگاه
سخن سردبیر
سخن تازه
سخن داغ
شهرهای شمالی
گوناگون
ادبیات
نیم نگاه
دلمشغولی ها
خواب ننه آقا
بسته خبری
دلنوشته ها
سرگرمی ها